یک کلمه “هارد” در این زبان انگلیسی داریم که معنی اش میشود سخت، یا سفت. این کار پیشخدمتی در این رستوران به من چیزهای زیادی یاد میدهد از جمله زیبایی های زبانی را!
رفتم سر میز به خانم و آقایی که ساندویچ شان را تمام کرده بودند میگویم که آیا میخواهند برای دسر بستنی سفارش دهند.
آقا و خانم به هم نگاه میکنند و من در نقش یک فروشنده زرنگ ادامه میدهم که چهار طعم بستنی داریم: وانیلی، شکلاتی، نعنا و کارامل!
آقا به من نگاه میکند و میگوید:
It was already hard and you just made it harder!
طبعا منظورش این بود که (نه گفتن به پیشنهاد بستنی) سخت است و من (با گفتن این طمع های متنوع) کار (نه گفتن به بستنی) را سخت تر کرده ام!
اگر هم دوزاری اش نیافتاده بود که چه گفته، با آن نگاهی که خانم بهش کرد و آن لبخندی که بر لب من خشکید، حتما افتاد!