بایگانی دسته: بلوط

«تنس» از اون کلماتی که من نمی‌دونم چه کلمه‌ای در زبان فارسی داریم که معادل باشه. عصبی نیست، گیج نیست، آشفته نیست. هیجان زده نیست. یه چیزی هست که سنگینه. یعنی دقیقا حجم سنگینش رو آدم می‌تونه حس کنه. آدم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

سه روز بود قرص‌هایم تمام شده بود و تنبلی اجازه نمی‌داد بروم داروخانه. امروز راه نیم ساعته را یک ساعت طول کشید که آمدم. گذاشتم تقصیر کفش‌های پاشنه بلند. بعد دیدم به شدت سگ هستم و دارم یکی یکی بازخواست … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

ساعت هفت و نیم صبح دوشنبه، جدال با بیدار شدن و شروع هفته و یک دفعه عکس تو، تار و کدر، در پس‌زمینه عکسی که یک نفر بی‌ربط گذاشته بودش توی فیس بوک. هجوم آدرنالین دلتنگی و حالا یک دوشنبه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

اسمش برایم مقدس شده. وقتی نوشتمش که سلام فهمیدم که دیدن نوشته اسمش مرا می‌لرزاند. این شات‌های تکیلا دارد چه می‌کند با من

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

مست،‌ مانده‌ام که برایش بنویسم یا نه. بنویسم از حال و هوای این روزهایم یا بگذارم که همه چیز همینطور دور بماند. دلم برای دیدنش می‌میرد، اما می‌دانم که نه می‌توانم این‌ها را بگویم نه قرار است که بگویم. مستم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

۱. حالا دیگر چیزهای کمی در این دنیا هستند که مرا آزار دهند. آدم که کرخت می‌شود، دیگر راستش خیلی چیزها برایش اهمیت ندارد. نه که اهمیت نداشته باشد، اما دیگر آدمی نیستم که وقتی یک مگس آمد توی ماشینم،‌ … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

میکی ایز بک ، دفتر دوم ، چپتر اول

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

۱. خیلی ممنون که می‌روید هر روز رای می‌دهید. واقعا این سیستم هر روز یک رای بسیار سیستم مسخره‌ای است. حتی من بی‌آبرو و پر‌رو دیگر رویم نمی‌شود هر روز بروم توی فیس بوک رای ‌بخواهم. قول می‌دهم بعد از هفت … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

آدم معمولی که بشه، لابد می‌ره سرکار مثل همه مردم، سر وقت. مثل همه منتظر آخر هفته‌ها، منتظر معاشرت‌های روتین. لابد مثل همه میره یه سراغ یه زنی. شاید حتی ازدواج کنه. بچه دار بشه. شاید حتی تصمیم بگیره خونه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

یکی از بچه‌ها پیش‌‌نهاد کرد که یه وبلاگ بزنیم در خصوص تجربه‌های مدیریتی صحبت کنیم. مخصوصا چیزی که اون تجربه مدیران جوان اسمشو گذاشته بود. من یه گشتی زدم دیدم در خصوص همه چی در این فضای وب فارسی وبلاگ … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند