رانندگی‌مون طولانی شده بود. گفتم برات جک بگم. گفت بگو. گفتم بلد نیستم! یه ذره فکر کردم چیزی یادم نیومد. تلفنم باطریش تموم شده بود و خاموش بود. تلفنش رو داد که بگردم دنبال جک! بعد حرف ج رو که زدم توی سرچ باکس، اسم خودم و وبلاگم اومد (تو ریسنت سرچ‌ها). هیچی گذشت. نیم ساعت بعد ازش پرسیدم تو وبلاگ منو می‌خونی. گفت نه. گفت یعنی اصلا وبلاگ نمیخونم که بخوام وبلاگ تو رو بخونم. گفتم خوبه. میخوام که نخونی. حالا هم همون که گفتم. ببند اینجا رو.

دقت کردی حتی نمی‌تونی به روم بیاری اینو. خوشحالم.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.