از کار نه تا پنج (بله. به دامش افتاده‌ام) که به خانه می‌رسم، اگر حوصله داشته باشم می‌روم ورزش می‌کنم. دلیلم هم سلامت و این حرف‌ها نیست. نمی‌خواهم چاق شوم. وقتی چاق می‌شوم، سنگین می‌شوم و این سنگینی اذیتم می‌کند،  حالا شاید همان سلامت است. نمی‌دانم.  دلم هم نمی‌خواهد شکمم از زیر لباس‌های تنگ و رسمی کارم بزند بیرون. دلم می‌خواهد وقتی لختم از خودم خوشم بیاید. حالا چرا آدم نباید از شکم خودش خوشش بیاید و چه چیز باعث این روند دوست داشتن/ نداشتن می‌شود، بحثی است که توی کله من است و من حوصله ندارم بهش فکر کنم. راحت‌تر این است که ورزش کنم.

تازگی‌ها یک کارهای دیگری هم می‌کنم. بافتنی می‌کنم با جدیت. بافتنی خوب است. خوبی‌اش این است که هر دو دستم مشغول است. مثل کتاب‌خواندن نیست. خوبی مشغول بودن هر دو دست این است که ابروهایم را نمی‌کنم. دالی این دفعه یک روغنی بهم داد که شب‌ها با گوش پاک‌کن بمالم به ابروهایم که در بیایند. گفت تا سه هفته جواب می‌دهد. هنوز یک هفته هم نشده است. بله. بافتنی برای سرگرمی دست‌ها خوب است. فکر هم فقط به رج‌ها است و اینکه کدام زیر است و کدام رو. یک دست‌کش برای نگار بافتم یکی برای خودم. رفتم از این گرم‌کننده‌های پا ببافم، نخ نازک بود هزارسال طول می‌کشید. یک کاموای کلفت‌تری خریدم و الان دارم یک کلاه می‌بافم. دارم.

هفته قبل سفال‌گری هم کردم. یعنی یک گل‌هایی است که در اجاق خانگی می‌شود پختشان. نشستیم با نگار یک طرح‌های خیلی آوانگاردی درست کردیم و رنگ‌های جیغ بهشان زدیم. خیلی متعحب شدم که چرا بقیه این هنر آوانگارد را کشف نکردند و وقتی با ذوق گذاشتم جلوی دوستانم،‌ گفتند شبیه این مجسمه‌های چینی بازار تجریش است. من چون این مجسمه‌های چینی بازار تجریش را ندیدم، گذاشتم به حساب عدم هنر فهمی آن ها.

تازه قرار است در یک بازار هنری که برای عید در اینجا برقرار می‌شود،‌ بروم گوشواره‌ها و گردنبدهایی را که ساخته‌ام هم بفروشم. پدرم همیشه عقیده داشت که از من هیچ کار دستی بر نمی‌آید. از تغییر هورمون‌های بعد از سی سالگی خبر نداشت.

غیر از این‌ها خبری نیست. نگار فردا می‌رود و دوباره همه چیز خاکستری می‌شود. حوصله سانتی‌مانتالیزیم عشقی را هم ندارم. هیچ هم فکر نمی‌کنم که ممکن است روز تولدم چه اتفاقاتی بیافتد. شاید دو سه روزی ماشین کرایه کردم زدم به جاده‌ای چیزی. دلم برای رانندگی تنگ شده است. دلم برای خیلی چیزها تنگ شده‌است. اهمیتی هم ندارد.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.