رفته بودم مسافرتی یکی دو ماه قبل و یکی از دوستای خیلی قدیمی یکی از آدم‌‌های سابق زندگیمون که تو فیس بوک دوستم هست، منو دعوت کرده بود که یه شرابی بنوشیم با هم. دوست خیلی قدیمی اون آدم سابق زندگیم بود و کلا یه دوره‌ای با خودش و دوست دختر طولانی مدتش زیاد رفت و آمد می‌کردیم. دیگه هم هیچ خبری نداشتیم از هم بعد از اتمام رابطه من و اون آدم.
این سابقه ماجرا. بعد یه دو تا گیلاس شراب خوردیم من گفتم که بریم بیرون این مغازه عتیقه فروشیه کنار بار که من یه چیزی رو ببینم. دو قدم بیرون نرفته بودیم که یه دفعه منو کشید طرف خودش و بوسید. از لب. نه که بگم من حالا هیچی حس نکرده بودم. زیادتر از اون چیزی که از دوست آدم سابق آدم بر میاد صمیمی بود، ولی من به حساب این گذاشتم که خب لابد هنوز می‌خواد دلجویی کنه. هیچی این دوستمون ما رو بوسید و بعد یه دفعه کشید عقب و گفت اصلا نمی‌دونم چیکار کردم و از این صحبت‌هایی که تو فیلما می‌کنن. خدایش عین همون بود. خلاقیت هم نداشت.
بعد هیچی دیگه. قبل از اون یه وقتایی یه نظری مینوشت یا گاهی تکستی می‌داد سلام و احوال. بعد از اون ماچ کذایی، دیگه هیچ خبری نشد ازش. بعد دیدم الان عکس عروسی ‌اش رو گذاشته تو فیس بوک با همون دوست دختر خیلی قدیمی.
نه اینکه فکر کنم کسی که متاهله نباید کسی رو ببوسه یا دلش نخواد ببوسه یا اصلا هیچ اعتراضی یا تعجبی در این خصوص داشته باشم. اما اون موقع که از همه چی حرف زد از نامزدی اش چیزی نگفت. اونم قابل درکه. می‌خواست بلاسه نمی‌خواست از زن دیگه‌ای حرف بزنه. این دوستمون و دوست دخترش سال‌ها بود/ هست که با هم زندگی می‌کنند. می‌خوام اینو بگم که اینجا هم فشار برای ازدواج هست. واسه اونایی که با هم زندگی می‌کنن هم هست. ما شاید تو ایران بگیم امکان اینکه بریم با دوست دختر/ دوست پسرمون زندگی کنیم وجود نداره ( یا خیلی کمه) اما اینجا هم که این قضیه جا افتاده، باز اون فشار در خصوص ازدواج کردن هست. فکر کنم آمریکا در این زمینه خیلی از اروپا عقب‌تر هم باشه.
دوران نامزدی و قبل از عروسی دوران اوج عاشقیت و اینا بود در کتاب‌های تاریخ. اونم دیگه سر اومده. البته نه. حرف بی‌ربط زدم. آدم می‌تونه عاشق یکی باشه و یکی دیگه رو اونطور با هیجان ببوسه. نمی‌دونم. همه چی خیلی پیچیده شد و من اصلا نمیدونم این پست رو هوا کنم یا نه! چون هر چی که نوشتم به نظرم اصلا عجیب نیست. یعنی راستش طبیعه به نظر می‌رسه. حالا اینکه این «طبیعی» یعنی چی رو دیگه خودم هم نمی‌دونم. خلاصه اینکه یکی هم که ما رو ماچ کرد، رفت دوماد شد!

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.