گاهی اول شب، همسایه طبقه سوم خانه رو به رویی، یعنی آن ور خیابان، را میبینم که در حال عشقبازی با زنی است. نمیدانم همیشه یک زن است یا یکی دیگر.
میشود چراغ را خاموش کرد و حتی صدای خندهشان را بین سر و صدای ماشین و آمبولانس و ماشینهای آتشنشانی شنید. لازم هم نیست آدم قایم شود. از اینجایی که من روی این مبل لم میدهم و کتاب میخوانم، اتاقشان که پرده هم ندارد- و من را یاد خودم و عشقم به خانههای بیپرده هلند میاندازد- پیداست.
یک شب داستانشان- در ذهن من- این بود که زن عجله داشت. شاید باید میرفت پیش یارش، شاید باید میرفت سگش را از پرستارش می گرفت، یا بچهاش را، یا شیف شب کار میکرد، یا اصلا باید می رفت که سوار هواپیما می شد و برای همیشه از این جا می رفت. هزاربار شلوار جیناش را مرد در آورد و زن پوشید. هر دفعه که دوتایی لباس میپوشیدند، دوباره دلشان نمیآمد و ولو میشدند روی تخت. میخواستم بروم در بزنم بگویم اگر نگران بچه یا سگ هستی بده من بروم دنبالشان. اگر هم باید به هواپیما برسی خب شاید بتوانی دیرتر بروی. دلم میخواست بیعجله عشق بازی کنند. برای عیش خودم هم نمیگفتم. خندهشان را دوست داشتم.
دیشب داشتند با یک خرس عروسکی صورتی بازی میکردند. سعی کردم برایشان دیالوگ بسازم. مثلا مرد میگفت…نتوانستم. خیلی بیشتر از اینکه من حتی بتوانم تجسم کنم میخندیدند. اصلا همین خندهشان است که مرا از رو می برد که سرم را برگردانم.
دلم میخواهد یک روز بروم در بزنم و به همسایه بگویم که خنده شما موقع عشق بازی خیلی خوب است. بعد بپرسم که چطور میشود که آدم بتواند موقع عشق بازی بخندد. بپرسم آیا با هر کسی میشود خندید یا فقط باید همان زن باشد.
دلم میخواهد یک بار موقع عشق بازی بخندم. آنطور که اینها موقع بازی با خرس عروسکی صورتی میخندیدند.
-
بایگانی
- جولای 2023
- ژوئن 2020
- می 2020
- آوریل 2020
- مارس 2020
- سپتامبر 2019
- جولای 2019
- مارس 2019
- فوریه 2019
- ژانویه 2019
- نوامبر 2018
- اکتبر 2018
- سپتامبر 2018
- آگوست 2018
- جولای 2018
- آوریل 2018
- مارس 2018
- فوریه 2018
- ژانویه 2018
- دسامبر 2017
- نوامبر 2017
- اکتبر 2017
- سپتامبر 2017
- می 2017
- آوریل 2017
- مارس 2017
- فوریه 2017
- ژانویه 2017
- دسامبر 2016
- نوامبر 2016
- اکتبر 2016
- سپتامبر 2016
- آگوست 2016
- جولای 2016
- ژوئن 2016
- می 2016
- آوریل 2016
- مارس 2016
- فوریه 2016
- ژانویه 2016
- دسامبر 2015
- نوامبر 2015
- اکتبر 2015
- سپتامبر 2015
- آگوست 2015
- جولای 2015
- ژوئن 2015
- می 2015
- آوریل 2015
- مارس 2015
- فوریه 2015
- ژانویه 2015
- دسامبر 2014
- نوامبر 2014
- اکتبر 2014
- سپتامبر 2014
- آگوست 2014
- جولای 2014
- ژوئن 2014
- می 2014
- آوریل 2014
- مارس 2014
- فوریه 2014
- ژانویه 2014
- دسامبر 2013
- نوامبر 2013
- اکتبر 2013
- سپتامبر 2013
- آگوست 2013
- جولای 2013
- ژوئن 2013
- می 2013
- آوریل 2013
- مارس 2013
- فوریه 2013
- ژانویه 2013
- دسامبر 2012
- نوامبر 2012
- اکتبر 2012
- سپتامبر 2012
- آگوست 2012
- جولای 2012
- ژوئن 2012
- می 2012
- آوریل 2012
- مارس 2012
- فوریه 2012
- ژانویه 2012
- دسامبر 2011
- نوامبر 2011
- اکتبر 2011
- سپتامبر 2011
- آگوست 2011
- جولای 2011
- ژوئن 2011
- می 2011
- آوریل 2011
- مارس 2011
- فوریه 2011
- ژانویه 2011
- دسامبر 2010
- نوامبر 2010
- اکتبر 2010
- سپتامبر 2010
- آگوست 2010
- جولای 2010
- ژوئن 2010
- می 2010
- آوریل 2010
- مارس 2010
- فوریه 2010
- ژانویه 2010
- دسامبر 2009
- نوامبر 2009
- اکتبر 2009
- سپتامبر 2009
- آگوست 2009
- جولای 2009
- ژوئن 2009
- می 2009
- آوریل 2009
- مارس 2009
- فوریه 2009
- ژانویه 2009
- دسامبر 2008
- نوامبر 2008
- اکتبر 2008
- سپتامبر 2008
- آگوست 2008
- جولای 2008
- ژوئن 2008
- می 2008
- آوریل 2008
- مارس 2008
- فوریه 2008
- ژانویه 2008
- دسامبر 2007
- نوامبر 2007
- اکتبر 2007
- سپتامبر 2007
- آگوست 2007
- جولای 2007
- ژوئن 2007
- می 2007
- آوریل 2007
- مارس 2007
- فوریه 2007
- ژانویه 2007
- دسامبر 2006
- نوامبر 2006
- اکتبر 2006
- سپتامبر 2006
- آگوست 2006
- جولای 2006
- ژوئن 2006
- می 2006
- آوریل 2006
- مارس 2006
-
اطلاعات