یک چیزی رفت روی اعصابم. الان اگر بگویم و اینجا را بخواند باز بحثمان میشود.
فکر میکنم نکتهگیر شدیم. روی نقطه ضعف هایمان تاکید داریم. خستهایم. عصبی هستیم. ترسیدیم. بیشتر از همه چی ترسیدیم.
بهش گفتم اگر من و تو اینطور حرف بزنیم یا بهتر بگویم نزنیم و من بگویم صدایت را بیاور پایین و تو بگویی دست به کمر نیاست، یعنی خیلی شکننده است.
شاید اگر سه بار آن جمله را تکرار نمیکرد، من فکر نمیکردم پیام رسانی است. حساس شدیم. همه حساس شدیم و من فکر میکنم شاید بهتر است غار را دریافت و گم شد. ترسیدیم. ترسیدم.
مرا در توییتر دنبال کنید
توییتهای منبلوط را در ایمیل بخوانید