بایگانی روزانه: 14 جولای 2023

درگیرم. با خودم. با واقعیت و تخیل. با انگیزه، با زندگی، با آدم‌ها. بیشتر از آدم‌ها با خودم. فکر می‌کنم کسی گفت که مخالفم است. فکر کردم چه خوب، نه. فکر کردم که چه جالب. آدم‌ها هنوز عقیده دارند. نه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

عشقی که سرانجامش خونین شد

امشب به مناسبت بالا بودن و در تاکید جند باره اینکه خاک تو سرشان، خودشان ضرر کردن‌ها با یکی از دوستان همدل، خاطره‌ای به ذهنم امد که خوب است با شما درمیان بگذارم: دوم راهنمایی بودم، یک جوانی بود

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای عشقی که سرانجامش خونین شد بسته هستند

الان دیدم که بیشتر از یک سال است که شعر از دنیای من رفته. شعر خوانی یعنی. همان موقع که زندگی سنتاباربارا تمام شد، همه کتاب‌خانه‌های من رفتند توی جعبه‌های کارتونی. من با یک فروغ و یک حافظ آمدم دی‌سی.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

امروز به یک پیک‌نیک خیلی کلاسیکی رفتیم. پدر و مادر و خواهر و برادر و یک سری فامیل‌ها و دوستان فامیلی. لوبیا پلو و سالاد شیرازی و نوشابه هم خوردیم. استپ هوایی و والیبال هم بازی کردیم. یعنی کلاسیک‌ترین پیک‌نیک … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

چیزهایی زیادی هستند که باید بنویسمشان. نه برای اعلام عمومی که برای خلاصی ذهن خودم. چیزهای زیادی، اما نه نو. هیچ چیزی نو نیست. یک ماه قرارداد خانه را تمدید کردم که جا پیدا کنم. هنوز نمی‌دانم کجا، هنوز نمی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

نو

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

۱. من هیج وقت معتاد نبوده‌ام. سیگاری هم نبوده‌ام. اگر بوده دم دست کشیده‌ام. یک بار شاید از خانه فقط برای خرید سیگار بیرون رفته باشم. هوس چیزهای مختلف زیاد کرده‌ام، اما اینطور نبوده که جانم بی‌قرار باشد تا بهشان … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

همه قضیه همینه. همین که حال آدم بد باشه و بدونه قرار نیست به تو چیزی بگه. یعنی

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

زده به سرم که بروم دوباره سنتاباربارا زندگی کنم. فکر می‌کنم بدبختی در هوای گرم و کنار دریا بهتر از بدبختی در هر جای دیگری است. کاری که حقوقش اندازه کار توی سمساری باشد همه جایی پیدا می‌شود. شب بخاری … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

تا از در وارد شدیم من یک نفس عمیق کشیدم. خانه یک کرفتس‌من نقلی زیبا بود. یعنی حتما قبل از آ

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند