بایگانی روزانه: 14 آگوست 2015

میرم رو عکساش. می‌گم این مال من بود. این مال من بود. اینو واسه خودم گرفت. اول واسه من فرستاد. اینو که می‌گرفت می‌دونست من دارم نگاش می‌کنم. اینو خودم گرفتم. نه این مال من نیست. تاریخش دیگه مال من … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

خواب دیدم بهم یه بسته کادو داده. تو بسته چند تا کتاب و دفتر بود و یه دستبند فکر کنم. یکی از دفترها، جلد شده بود. اون مدلی که ما بچه بودیم کتاب‌های مدرسه رو جلد می‌کردیم. با کاغذ کادوی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند