بایگانی سالانه: 2014

“Dont take me wrong, I like your body, i like you, Although i would fuck you more if you were thiner.” He said. “He s just honest” she thought, smiled and swallowed the pills. All of them.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

«مرسی که کلمه واست مهمه.»   *بهتر از این چه تعریفی می‌شه از کسی کرد؟

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

(+) اینجا برای کسی ساخته شده است … کسی که هر شب وقت مسواک زدن قبل خوابش ، تازه بیدار میشود راه میرود و با سگش حرف میزند خوابش را سالها پیش روی ملحفه ی هتلی جا گذاشته همان هتلی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

خاطره نسازید. از نصحیت‌های من به نوه‌های خیالی‌ام.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

یه چیزی که تو خارج پیدا نمی‌شه، آدم پایه واسه نمایشنامه خونی هست. من یه چند بار سعی کردم گروه کتاب/ نمایشنامه‌خونی راه بندازم، هر بار آدما دو بار اومدن بعد تنبلی کردن. دلم آرش خوانی می‌خواد.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

قرار است سه هفته نه الکل باشد، نه قهوه. لورکا را بردم که لب دریا راه برویم. نامجو زلف را می‌خواند توی گوشم و من یک دفعه دلم می‌خواست دست‌هایم را باز کنم و بگردم دور خودم. لورکا هم با … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

This is a mistake and I know I should not make it, but we all know I will.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

knowing its a bad idea, doesnt make it any less bad.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

توی خواب دیدم که بهم تکست داده که : نپر. فکر کنم قبلش قرار بود من بذارم و برم و اون توی خواب بهم گفته بود که تنها میشه و بعد هم گفته بود که نپرم. حسین‌ اینا دارن اسباب … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

یک آلبومی دارم که نباید بروم سراغش. می‌دانم که نباید بروم. تمام عکس‌هایی است که این سال‌ها ازش گرفته‌ام. همه را یک‌جا جمع کرده‌ام. همه تاریخ نداشته‌مان می‌آید جلوی چشمم. یک سال گذشته را مقاومت کردم. نمی‌رفتم سراغ آلبوم. سراغ … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند