بایگانی سالانه: 2013

شاید هدیه فقط باید یکی باشد، سالی یک‌بار، وقتی می‌شود دویست و چندتا، این می‌شود که سر از سطل آشغال هم درمیاورند. پرندگان بی‌چاره که آواره جهانشان کرده‌ام.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

معشوق‌ تازه‌‌اش، برداشته کادوی کوچکی را که دوستم برایش خریده بود، همه جا با خود برده بود در تعطیلات و کنار آن عکس می‌گرفت و می‌فرستاد برای این دوستم. شنیدن این داستان هم هیجان‌زده‌ام کرد. بعد فکر کردم این حس … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

گاهی هم آدم باید دو دستی بزند توی سرش که حق‌ات همین است. حق‌خودت همین همین است. تو که جنس خودت را می‌شناسی، تو که جنس خودت را می‌شناسی. تو که جنس خودت را می‌شناسی. الان دلم می‌خواهد که حداقل … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

باید یه فکرى واسه این خاک تو سرى کرد، حتى اگه چاره اش غل و زنجیر باشه… از دست خودم و زمین و زمان خشمگینم. این سیستم دفاعى الان دیگه خودش یه لشگر واسه دفاع لازم داره. استاد به گند … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

Instagram

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

کلمه دیوارند و دوست داشتن‌ات پرنده‌ای گیر افتاده در اتاق.. +

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

Instagram

Lady in Red

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

Its not my photo.

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

بند ناف را بریدم. من دیگر نفس نمی‌کشم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند