بایگانی سالانه: 2012

یه وقتایی هم نمیشه دیگه. حالم گرفته است، ولی فکر کنم این آخرین حلقه اتصال من به دانشگاه بود که اونم به سلامتی بریده شد. خب حالا چیکار کنیم؟

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

وقتی آدم آنلاین کار می‌کنه خیلی راحت‌تر می‌تونه به آدما بگه که این کار رو بکن و نکن و توضیح بخواد که جرا این اشتباه شد و زبان رسمی ایمیلی استفاده می‌کنه. وقتی رو در روی طرف هستی خیلی وضع … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

علی‌هذا آوخ، چه کنم جانم رفت دست به هر جای جهان که کشیدیم، سُر بود و بالارفتن مشکل هیچ بادامکی بر سفره‌ی ما نگذشت، هیچ‌گاه معلوم نشد به باد رفتیم بر هر چه که وزیده بود قبل از ما، وزیده … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

فکر می‌کنم دوره‌ای از زندگیم هست که وجود نداره. نه که دوره بدی باشه. اما وجود نداره. من تو این وجود نداشتنه هستم فعلا. بعد بعضی‌ها از دوره وجود به دوره نا وجود کشیده‌شده‌اند. اینکه آیا اونها الان وجود دارند … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

Black and White

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای Black and White بسته هستند

همو ببینیم که چی بشه راست می‌گه. آدما وقتی دیگه باهم نمی‌خوابن اصلا واسه چی باید همو ببینن.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

” We’r lonely people you and me Still we don’t call too frequently Sometimes when water is burning hot Feels just like freezing cold” Chinawoman

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

یه وقتایی از خوش‌خیالی خودم خنده‌ ام می‌گیره. از اینکه هنوز رویا می‌بافم، از اینکه هنوز می‌رم گوجه و خیار تازه می‌ذارم توی یخچال، از اینکه روتختی و پتوی نو می‌خرم. از اینکه نقشه می‌ذارم جلوم نقشه می‌کشم. شهر شهر … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

Pain is/ or was the only feeling that used to make sense to me. The only “reality” i believed in. Then one night, last night, i found i don’t even feel the pain anymore. The numbness inside laughed at me … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

خونه- که نه، اتاق- خودمو گرفتم تو واشنگتن. یه جای خوبیه وسط شهر و نزدیک به همه چی و سر کار. قیمتش الکی گرون بود و من خر قرارداد امضا کردم، همه هم هی یادم میارن که گرونه چقدر و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند