بایگانی سالانه: 2006

یه روز چندش آور

روز خوبی نبود, نه تنها خوب نبود بلکه خیلی هم بد بود. شکنجه آور بود, تهوع داشت. از دیشب کابوس دیدم. میدیدم آنجلینا جولی با پنج تا دختر سیاه پوش اومدن موهام رو کوتاه کردن و یه لباس سیاه بهم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای یه روز چندش آور بسته هستند

زنده باد مکزیک اصلا

همه اینها یه طرف ولی فردا کی میخواد بره با همکارای مکزیکی سلام و احوالپرسی کنه؟ شما که ایران هستید دیگه حداقل این یه مشکل رو ندارید.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای زنده باد مکزیک اصلا بسته هستند

برنامه کاری ام تا حدی مشخص شده. هم اسمش و هم حقوقش !!! ( اگه نمیگفتم میمردم). این چند روز آخر هفته پدرمون در اومد تا برنامه ها رو جمع کردیم برای دوشنبه. از ماه بعد هم مکان کاری ام … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

جام جهانی

امروز صبح کسی به رادیو ی که هر روز گوش میکنم, زنگ زده بود و گفت که حداقل توی این بیست روز به ” ساکر” اشاره بکنین. میدونین جوابشون چی بود: ” اگه تیم امریکا قهرمان جام جهانی بشه, فدراسیون … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای جام جهانی بسته هستند

ایده خوبی که طبق معمول به فکر من نرسیده بود

UNIFEM بخشی از سازمان ملل است که با فراهم کردن منابع مالی و کمکهای حرفه ای از استراتژی های قدرت بخشی به زنان و عدالت جنسیتی حمایت میکند. یکی از اهداف چهارگانه این سازمان دستیابی به عدالت جنسیتی در قالب … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای ایده خوبی که طبق معمول به فکر من نرسیده بود بسته هستند

زرقاوی رو کی کشتن که اینها اینجا عروسی دارن؟

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

ساعت هفت شبه و من هنوز سر کارم. یازده ساعته که اینجام. غیر از ناهاری که به دوستم دادم با بدبختی نشستم روی پرونده های از سال قبل تا حالا تا فقط به اونها سر و سامون( ؟) بدیم قبل … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

بیست و دوم خرداد هشتاد و پنج

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بیست و دوم خرداد هشتاد و پنج بسته هستند

قبلا گفته بودم که موقعیت کاریم در شرف تغییر و تحوله. هفته قبل تهدید همکارا کار خودش رو کرد و ریسمون اخراج شد. شوک بزرگی بود. برد برای یه مدت کوتاه یه خانومی که خودش موسس این سازمان بود و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

بعد از سه روز اومدم سرکار. همه چی بهم ریخته و قاطی شده. تغییراتی که منتظرش بودم اما نه این مدلی. به شدت عصبانی هستم و اگه بنویسم همش بد و بیراه خواهد شد. منتظر آدمی هستم که تا یه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند