بایگانی روزانه: 6 آوریل 2006

الان فهمیدم که بابا و مامان نوشته های منو خوندن و می خونن. خیلی مطلوب نبود حسش. نمیخوام بیشتر از این خود سانسوری کنم. تقصیر خودم بود که حافظه کامپیوترشون رو پاک نکردم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

۹۱۱

شاید من باید در مورد کارم اول بیشتر توضیح بدم از اون جای که خیلی از اتفاقاتی که دورو برم میافته مخصوصا راجع به ایرونی ها یه جورای به کارم برمیگرده. توی یه سازمان غیر انتفاعی کار میکنم. ( بهترین … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای ۹۱۱ بسته هستند

خیابان و بیابان

اغلب جمعه ها با عموها و بابا میرفتیم کوه. کوهای درست و حسابی جاده هراز و فیروزکوه. ارفه , سنگر , امامزاده عباسعلی , امامراده قاسم و نوا. بماند که حسرت دماوند رو زدن همیشه بدلم مونده. قصدم فعلا تجدید … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای خیابان و بیابان بسته هستند