یک سوالی دارم که خیلی خیلی دلم میخواهد از خیلی از دوستان و نزدیکانم بپرسم و فقط و فقط هم به عنوان یک تحقیق به جوابش نیاز دارم و جواب صادقانه آنها خیلی میتواند به من کمک کند. اما طبیعت سوال کاملا پسیو اگرسیو است. نمیدانم چطور بپرسم که عمل (در واقع عدم عمل) آنها زیر سوال نرود بلکه علتش را بفهم و بهتر کنم کارم را.
تلاش من از رو اول در آرتتوگدر این بود که یک کامیونتی بزرگ از دونرهایی داشته باشیم که هر کدامشان مقدار خیلی خیلی کمی، ماهانه، به ما کمک کنند. همان مدل کمپینهای سیاسی که پولهای اینطوری (دونیشن کوچک، دونر زیاد) آنها را از پولهای لابیها بینیاز میکند، برای سازمانهای غیر انتفاعی هم پولهای کوچک، و ماهانه، باعث میشود که آنها هم مجبور به اجرای پروژههای دلخواه نهادها و بنیادهای مالی دیگر نشود. تقاضای ما در آرتتوگدر ماهی ده دلار است. تقریبا همه انسانهایی را که مرا میشناسند، میتواند ماهی دهدلار دور بریزد.
حالا سوال من از دوستانم که در جریان این کار من هستند، این است که چرا به فکرشان نرسیده که آنها هم میتوانند جزو این کامیونتی ما شوند و گسترشش دهند.
میگویم به فکرشان نرسیده چون مطمئنم اگر رسیده بود، این کار را میکردند. واقعا دلم میخواهد جواب این سوال را بدانم و درست کنم گیرش را . اما نمیتوانم بروم رو به روی رفیقام بگم. هر جوری بگم ضایع است.
- دلایلی که خودم توانم بهشان فکر کنم (و همه شان هم کاملا قابل قبولند،) اینها هستند: اینکه لزوما مسائل پناهندهها یا مهاجرین دغدغه اصلی آنها نیست و ترجی میدهند همین ده دلار را هم به سازمانهای دیگری که دغدغههای مشابه آنها را دارند بدهند. یا اینکه بودجه دونشین ماهانهشان واقعا پر شده و نمیتوانند دیگر اضافه کنند. یا اینکه هی خواستند بکنند بعد یادشان رفته. یا اینکه چون پول مالیات میدهند و سرویسهای اجتماعی باید از مالیاتها تامین شود، لزومی به دور ریختن بیشتر پول نمیبینند. یا اینکه از سیستم مالی کار ما هیچی نمیدانند (که حق دارند. چون من تلاش میکنم در مورد کار حرف نزنم 🙂 و نمیدانند که ما کمپین ماهی ده دلار داریم.