طبق آمار درصد حاملگی نوجوانها در ایالات متحده از تمام کشورهای صنعتی بالاتر است. * یکی از مهمترین دلایل این قضیه هم آزادی راجع به صحبت کردن در مورد امور جنسی است. سن آزادی روابط جنسی در سوئد پانزده سال است و کاندوم و دیگر وسایل پیشگیری از بارداری از زمان نوجوانی به رایگان و به صورت محرمانه (یعنی بدون درخواست اجازه از والدین) از طریق مدارس در اختیار دانش آموزان است. این وضع کمابیش در کشورهای هلند و فرانسه و انگلستان و کانادا نیز صادق است.
در مقایسه با کشورهای اتحادیه اروپا، صحبت از روابط جنسی هنوز یک تابو در ایالات متحده محسوب میشود. مخصوصا در سطح مدارس و آنهم مدارس دولتی. بچهها باید از والدینشان رضایتنامه کتبی بیاورند که بتوانند سر کلاس آموزش مسایل جنسی بنشینند و قرصهای ضد بارداری و کاندوم بدون اجازه والدین به بچهها داده نمیشود. از طرفی سقط جنین- که در همه ایالتها آزاد نیست- رایگان نیست و حتی پایینترین قیمتش برای کسانی که بیکارند یا دانش آموز، رقم بالاییاست. هنوز مساله سقط جنین مساله خدا و پیغمبر است، طوری که نقش ویژهای هم بازی میکند حتی در سطح انتخابات ریاست جمهوری.
در مبحث نهادهای اجتماعیکردن کودکان و بعد هم ورود نوجوانان به مبحث بلوغ یک تئوری وجود دارد به نامInterpretive Reproductive که میگوید گروههای همسن و سال و خلاقیتی که آنها در دوبارهسازی روابط بزرگسالان دارند از مهمترین نهادههای اجتماعیکردن کودکان و نوجوانان است. بر خلاف نظریههایی مثل یادگیری اجتماعی Social Learning Theoryکه میگوید تقلید و آزمون و خطا مهمترین روش اجتماعی شدن یک کودک است این تئوری عقیده دارد تا کودک یا نوجوان چیزی را از همسن و سال خودش نشنود و بازسازی نکند، این فرایند یادگیری رفتار اجتماعی تکمیل نخواهد شد.
قصد مقایسه دو جامعه ایران و ایالات متحده را ندارم. اما در این مبحث یک چیز مشترک است. اگر عدم آموزش مسایل جنسی در امریکا منجر به آمار بالای حاملگی نوجوانان میشود، در ایران یکی از دلایل سردمزاجی جنسی و بعد آمار بالای جداییهاست. در ایران که در کل چیزی به نام آموزش مسایل جنسی در قبل از ازدواج نداریم و اگر فرض بگیریم که نوجوان هیچ چیز در مورد نحوه ارتباط جنسی زن و مرد از خارج از مدرسه نشنود احتمالا تا سال آخر دبیرستان اسم عمل لقاح گلها را خواهد شنید. (من رشتهام ریاضی بود. احتمالا دوستان تجربی خوانده از این بیشتر یاد میگیرند.) بعد هم مگر همه دبیرستانیها به دانشگاه میروند که درس تنظیم خانواده بردارند؟
خب حالا با تمام این تفاصیل من نمیفهمم که چرا ما باید مخالف حضور “زنان” ازدواج کرده در کنار “دختران” مجرد در دبیرستانها باشیم. اولا مگر معیار جدا سازی بر اساس وجود یا عدم وجود تکه گوشتی به نام پرده بکارت داریم؟ (با فرض اینکه همه “دختران” پرده بکارت دارند و همه “زنان” ندارند). در ثانی مگر قرار است همه این “زنان” بیایند از تجربههای جنسیشان در مدرسه حرف بزنند؟ و خوب حرف بزنند. چه اشکالی دارد؟ حتی اگر فرض را هم بر این بگیریم که “دختری” تا زمان دبیرستان از نحوه آمیزش جنسی زن و مرد خبردار نشده باشد، چه اشکالی دارد یاد بگیرد و بداند که چطور کاندوم را به طرفش بدهد که استفاده کند یا چطور خودش از بارداری پیشگیری کند و اصلا -امیدوارم البته- بفهمد که باید از یک رابطه جنسی لذت ببرد و نترسد؟
و فقط هم این نیست. شاید حتی دردل کردن از سوی دوستان متاهل بتواند مسایل جدیدی را به این نوجوانان مجرد نشان دهد که نه در خانه و نه در مدرسه از آن صحبت میشود و این بتواند در انتخاب بهتر در آینده به آنها کمک کند. اینکه بیایم و بگوییم دختران سطح پایین اجتماع زود ازدواج میکنند و فرهنگ نادرستی را رواج میدهند تنها پاک کردن صورت قضیه است. چرایی این قضیه بحث دیگری است اما جداسازی این نوجوانان – تاکید میکنم نوجوانان- تنها بر اساس وضعیت تاهلشان از بقیه همسن و سالانشان تبعیض بزرگتری است. تبعیضی که به ضرر هر دو گروه است.
* Teenage Pregnancy in Industrialized Countries: Policy Implications for US. By Elise F. Jones and others.
نکته: همیشه از خانم توحیدلو یاد گرفتهام و از قلم شیوایشان لذت بردهام. این نکتهای بود که به نظرم رسید جای بحث و بررسی بیشتری از لحاظ مباحث جامعه شناختی دارد.
-
بایگانی
- جولای 2023
- ژوئن 2020
- می 2020
- آوریل 2020
- مارس 2020
- سپتامبر 2019
- جولای 2019
- مارس 2019
- فوریه 2019
- ژانویه 2019
- نوامبر 2018
- اکتبر 2018
- سپتامبر 2018
- آگوست 2018
- جولای 2018
- آوریل 2018
- مارس 2018
- فوریه 2018
- ژانویه 2018
- دسامبر 2017
- نوامبر 2017
- اکتبر 2017
- سپتامبر 2017
- می 2017
- آوریل 2017
- مارس 2017
- فوریه 2017
- ژانویه 2017
- دسامبر 2016
- نوامبر 2016
- اکتبر 2016
- سپتامبر 2016
- آگوست 2016
- جولای 2016
- ژوئن 2016
- می 2016
- آوریل 2016
- مارس 2016
- فوریه 2016
- ژانویه 2016
- دسامبر 2015
- نوامبر 2015
- اکتبر 2015
- سپتامبر 2015
- آگوست 2015
- جولای 2015
- ژوئن 2015
- می 2015
- آوریل 2015
- مارس 2015
- فوریه 2015
- ژانویه 2015
- دسامبر 2014
- نوامبر 2014
- اکتبر 2014
- سپتامبر 2014
- آگوست 2014
- جولای 2014
- ژوئن 2014
- می 2014
- آوریل 2014
- مارس 2014
- فوریه 2014
- ژانویه 2014
- دسامبر 2013
- نوامبر 2013
- اکتبر 2013
- سپتامبر 2013
- آگوست 2013
- جولای 2013
- ژوئن 2013
- می 2013
- آوریل 2013
- مارس 2013
- فوریه 2013
- ژانویه 2013
- دسامبر 2012
- نوامبر 2012
- اکتبر 2012
- سپتامبر 2012
- آگوست 2012
- جولای 2012
- ژوئن 2012
- می 2012
- آوریل 2012
- مارس 2012
- فوریه 2012
- ژانویه 2012
- دسامبر 2011
- نوامبر 2011
- اکتبر 2011
- سپتامبر 2011
- آگوست 2011
- جولای 2011
- ژوئن 2011
- می 2011
- آوریل 2011
- مارس 2011
- فوریه 2011
- ژانویه 2011
- دسامبر 2010
- نوامبر 2010
- اکتبر 2010
- سپتامبر 2010
- آگوست 2010
- جولای 2010
- ژوئن 2010
- می 2010
- آوریل 2010
- مارس 2010
- فوریه 2010
- ژانویه 2010
- دسامبر 2009
- نوامبر 2009
- اکتبر 2009
- سپتامبر 2009
- آگوست 2009
- جولای 2009
- ژوئن 2009
- می 2009
- آوریل 2009
- مارس 2009
- فوریه 2009
- ژانویه 2009
- دسامبر 2008
- نوامبر 2008
- اکتبر 2008
- سپتامبر 2008
- آگوست 2008
- جولای 2008
- ژوئن 2008
- می 2008
- آوریل 2008
- مارس 2008
- فوریه 2008
- ژانویه 2008
- دسامبر 2007
- نوامبر 2007
- اکتبر 2007
- سپتامبر 2007
- آگوست 2007
- جولای 2007
- ژوئن 2007
- می 2007
- آوریل 2007
- مارس 2007
- فوریه 2007
- ژانویه 2007
- دسامبر 2006
- نوامبر 2006
- اکتبر 2006
- سپتامبر 2006
- آگوست 2006
- جولای 2006
- ژوئن 2006
- می 2006
- آوریل 2006
- مارس 2006
-
اطلاعات