کنفرانس- روز دوم

مطالبی که در این چندروزه و به صورت آنلاین از سالن کنفرانس می‌نویسم صرفا تمرین گزارش نویسی آنلاین است و اصلا به این معنی نیست که من لزوما با آنچه از سوی سخنرانان یا مسولین برگزاری کنفرانس بیان می‌شود موافقم

——-
میز گرد چهارم: آزادی مذهب عرفی گرایی و منزلت شهروندی
با شرکت دکتر ژاله پیرنظر -ندا شهید یزدانی و فریار نیکبخت

در این بخش در مورد وضیعت بغرنج بهاییان و یهودیان و زرتشتیان و اقلیت‌های دینی در ایران صحبت شد. اینکه خیلی ها یا ایران را ترک کردند یا اینکه در حال ترکند. اما یک استثنا بهاییان هستند که به مقاومت در ایران اعتقاد دارند.
با تمام این فشارها این رژیم اگر باقی بماند تا بیست سال آینده ایران تهی خالی خواهد شد از این اقلیت ها. آثارشان را از بین میبرند . تحریم فایده دارد.
دکتر ژاله پیرنظر به اهمیت همبستگی بین این گروههای اقلیت تاکید کرد و اینکه چطور این تفرقه ها باعث میشود که نیروی مبارز هم هدر رود. در صورتیکه اگر همه با هم به دولت و نیز جامعه های جهانی فشار بیاورند نتیجه خیلی بهتر خواهد بود.
ندا شهید یزدانی به انگلیسی انجام شد
به طور خلاصه وی به وضیعت بهایینان در قانون و نیز وضیعت اعدامهای بهاییان و وضعیت شکنجه آنها اشاره کرد و به اینکه چطور با ربط دادن بهاییان به صهیونیزم بهانه شکنجه و اذیت آنها را پیدا میکنند.
وی از تخریب اماکن بهاییان حرف زد و اینکه چطور تمام مناطق خواص و مقدس برای بهاییان و نیز گورستنهای آنها تخریب شد. و همینطور اخراج گسترده آنها بعد از انقلاب از دستگاه‌ّهای اداری.
اینکه چطور بعد از آمدن احمدی نزاد موج تازه ای از حملات ابتدا از کیهان و بعد هم از گروههای دیگر شروع شد. بهاییان حق داشتن وکیل را هم ندارند. پنجاه و چهار نفر را پارسال در شیراز گرفتند. بعد امسال را هم هفت نفر گرفتند که نهایت ترس ما این است که آنها هم به سرنوشت هفت نفر اعدام شده در سال شصت و دو تبدیل شود. و الان دو هفته است که هر گونه تماس آنها با خارج قطع شده و نمیدانیم کجاست.
کشیش فروتن از سوی مسحییان فارسی زبان ایرانی حرف زد و از وضعیت آنان که اهل کتاب مثل آشوریان و ارمنیان را اهل کتاب می دانند. آنها آزادی هایی دارند اما خیلی از گروههای مسیحی هستند که گسترده اند. آنها حقوقشان نقض میشود.
روشنفکران ما باید در نظرا داشته باشند که پدیده جمهوری اسلامی و ضررهایی که ما متحمل شدم اما این باید توجه شود که اگر کسی بیاید مسیحی شود قرار است کشته شود. من خودم الان مسلمان بودم. مسیحی شدم. و در کنار دوستانم مبارزه می‌کنم.
ما باید ما بشویم و این اعتراض را همه با هم بلند کنیم. امار غیر رسمی نشان میدهد که در کلیساهای خانگی بیش ازیک میلیون نفر به طور زیر زمینی جمع میشوند و استقبال میکنند از تغییر.
پنجمین میزگرد: جهانشمولی حقوق بشر نسبیت گرایی فرهنگی در گفتمان پژوهشگران
با شرکت دکتر آنتونی چیس و دکتر رضا افشاری

این پنل به انگلیسی برگزار شد
Reza Afshari:
I state my disagreements with the views of some American human rights scholars who rightly reject the notation of cultural relativism with reference to human rights but in turn propose the concept of tempered universalism .
I express my difficulties in understanding what the new concept means in practice, or how useful it is to our main tasks of monitoring and documenting the current human rights violations in the non western world. I look at the factors that may have influenced tense scholars to adopt the notion of tempered universalism. these are four of them, some clearly interconnected:
۱٫ Assumptions about Western ownership of human rights discourse
۲٫ The post modernist paradigm and assumed failure of the liberal western model of human progress
۳٫ Alternatives of the Failed western Model, the case of Asian Values and
۴٫ the promises of re-readings of traditions (Islam)
Human rights is focus on individual and their dignity of them. almost all part of the declaration of human rights start with Everyone or Anyone. All verbs are present, not past or future. it talked about now.
When people got arrested, many of them are not deserve it. No matter what is their beliefs and political issues, they don’t reserve to be in jail for their thoughts.
The first day they start to write the declaration of human rights, they thought about cultural relativism, what are we going to do in India and their culture? and so on… so they came to this universality. These are for everyone, no matter where they are.
US is not the owner of this human rights and declaration. If there is such thing as Human Rights Movement, it comes with very other categories too. it comes with economy, with history, and with different religions.
And this post modernism phenomenon. it sounds we can not get rid of them, no where. But in human rights discourse we have to get rid of them. Modernization and west failed on human rights, how can we dictated it to others?
The west which drives by this individualism, can not get the whole community and family relationship from East. how can a liberalism which is a postmodernist hegemony, can get get along with this ?
Anthony Chase:
We are all here as transnational immigrants. This human rights is all of us issue. We have to focus on individual considering this transnational contacts.
Human rights is much debated in Muslim policy. it comes with the history that involved with human rights in Muslim world. look what Bush did in the name of Human rights.
The Muslim world is very isolated from this transnational community now. it never been like that and this should be resolve.
Discrimination against different minority group needs to be addressed. Women, homosexuals and religious minorities needs be talked about.
Human rights can be easily target by some extremest in any culture and Muslim culture is not spread from the whole.
Law, is the first thing need to be fixed. human rights is not about law, but law should not be against individuals rights. In many dictator regime, we see the law is against human rights. Real legal limit is another obligation.
Political foundation is extremely important. this is not necessary bad things, but structure is some way to favored some.
من میرم ناهار می‌خورم. بر می گردم کامل می‌کنم.
گزینه فراجناحی برای ترویج و دفاع از حقوق بشر
دکتر منصور فرهنگ

ایشان با تذکر در مورد اینکه مواردی که مطرح خواهد شد احتمالا تازگی ندارد اما چون بازگویی انها در جایی که به گفتن آنها نیاز است به ذکر آن‌ها می‌پردازد.
واژه فراجناحی ترجمه کلمه نان-پارتیزان در انگلیسی است که برای اولین بار در سال هزار و هشتصد و شصت برای گروهی که مدافع حقوق کارگران بودند استفاده شد. بعد از آن هم توسط گروههای مختلف مورد استفاده قرار گرفت. یعنی نیاز به این عقیده ابتدا باعث بوجود آمدنش شد و الان باید کوشید که این واژه را که معنایش سخت مورد نیاز است بین ایرانیان جا انداخت. فراجناحی بودن هیچ ارتباطی به غیر سیاسی نبودن ندارد بلکه از بیخ و بن مربوط به قدرت و حاکمیت است.
جالب است مثلا در آمریکا گروهی است که به شدت طرفدار نژاد پرستی است و مثلا کاترینا را به علت ترویج همجنسگرایی میدانند اما میایند میگویند ما در چین حقوق بشر نداریم . چرا. چون نمیتوانند مبلغ بفرستند در چین. این طرفداری های این مدلی هم وجود دارد. اینها اما طرفدار حقوق بشر نیستند. اینها طرفدار حقوق خودشانند.
مسله این است که دفاع از حقوق بشر بخواهد به طور صحیح انجام شود نباید فعالین ما بیایند از آن بر ای گروه خودشان استفاده کنند. بهاییان بیایند فقط طرفداری حقوق خودشان باشند. زنان یا کارگران هم فقط وقتی مسله نقض حقوق گروه خودشان میشود صدایشان در میاید ولی در مورد هیچ گروه دیگری حرف نمیزنند.
اگر سی سال قبل کسی میامد میگفت که افریقای جنوبی دمکرات میشود یا چین مایوزیم میشود یا شوروی میشود پانزده کشور و برگردیم به ادبیات سیاسی آن زمان می بینیم هیچ اشاره ای به اینها نبود. سیاست گاهی کاری میکند که خود سیاسیون را شگفت زده می‌کند. مساله این است که سیاست علم مطلق نیست. تغییر می‌کند. اما مسله الویت دادن است. گروههای سیاسی با الویت بخشیدن به یک بخش و کم رنگ کردن یک بخش دیگر قوانین را میسازند. در همین امریکا هم قانون توسط مرد سفید پولدار نوشته شده است. آیا این سخنگوی همه است؟
اگر بخواهیم در ایران یک تشکلیلات فراجناحی برای تشکیل شود. برای ایران و نه لزوما در داخل ایران ما کسانی داریم که بیایند به این کمیته اعتبار بدهند. حقوق بشر الان حرفه ای شده است. عفو بین الملل صد و هشتاد میلیون دلار بودجه دارد امسال که از سوی عضوهایش و سازمانهای مختلف. از هیچ دولتی پول نمیگیرد. اگر پول بگیرد برای سوپروایز کردن مدارس ابتدایی در آن کشورهاست. بخش آمریکایی عفو بین الملل سیصد و شصت هزار و اندی عضو دارد با بودجه زیاد. این یک نمونه سازمان موفق است که دارد کار میکند. اثر میگذارد. ما میتوانیم این را در مقیاس کوچکتر برای ایران داشته باشیم.
دیده بان حقوق بشر یک نمونه دیگر است که تحت هیچ عنوان از دولتها کمک نمیگرد. اما افرادی که در آن کار میکنند حق بازنشستگی دارند. بیمه دارند. حقوق دارند. اینها حرفه شده اند اما حرفه ای که با کمک های مردمی جلو میرود. اینها با دولت هایشان مشکل دارند چرا که فراجناحی اند و برای دفاع از حقوق بشر طرفدار هیچ گروه خاصی نمیشوند و تبیعض نمیگذراند. البته با دولت هایشان مشکل پیدا میکنند از بس که اعتراض میکنند.
بیست سال قبل یک دانشگاه در امریکا پیدا نمیشد که در دانشگاه حقوقشان حقوق بشر داشته باشد اما الان همه دانشگاههای مطرح این را دارند و بودجه آن از طریق مردم میاید. متاسفانه ما پانصد نفر ایرانی پیدا نکردیم که سالی صد دلار بدهند برای اینکار. ما اهمیت این قضیه را درک نکرده ایم.
آینده ملت و پیشرفت آن بسته به حرکت های امروز ماست. باید بدانیم که آرمانگرایی شمشیر دو لبه ای است که هم سرچشمه شور و شوق میتواند باشد هم منبع ایجاد توهم و دستیابی به هدف به هر وسیله. تاریخ جنبش آزادخواهی در میهن ما و تحولات جهانی و همینطورماهیت رژیم اسلامی در ایران دست به دست هم میدهند که زمینه این آزادی خواهی را فراهم کنند یا اینکه استبداد دیگری را شاهد باشیم.

ششمین میزگرد: نقش زنان در طرح و ترویج حقوق بشر در ایران
با شرکت مهرانگیز کار -فریبا داودی مهاجر و الهه امانی

الهه امانی:
مهم است که واقف باشیم که در چه دنیایی هستیم و این بحث حقوق بشر در چه بازه تاریخی مطرح میشود. الان ما در رشد بنیاد گرایی در حیطه مذهب یا افراط گرایی مذهبی هستیم که مختص اسلام نیست و به بقیه مذاهب هم هست. رشد بنیاد گرایی در حیطه هویت ملی را داریم که با فروپاشی بلوک شرق شروع شد و رشد بنیادگرایی در حیطه سیاست قدرت گرفتن راستها در سیاست امروز است
اقتصاد بررسی اش مهم است که چرا این فاصله بین ثروت و فقر در حال ازدیاد است
این تحولات تاثیرات مستقیم برروی وضعیت زنان دنیا داشته که منجر به انتشار خیلی از قطع نامه ها هم داشته است. البته خود این حقوق بشر هم نقد شده است و ما گفتمان حقوق بشر را داریم. ما شاهد این هستیم که استفاده ابزاری از حقوق بشر کم نیست و آنچه که به نظر من تفکیک کننده است این است که وقتی از واژه حقوق بشر استفاده میکنیم چه اندازه شفافیت وجود دارد در آن. حقوق بشر زنان را آیا استفاده میکنیم برای توجیح حمله نظامی یا مقاصد سیاسی. واژه بشر حقوق بشر زنان که من خودم میگویم اگر زنان بخشی از این بشریت هستند پس چرا حقوق بشر زنان جدا است. مفهوم آیا این است که زنان جزوی از جامعه بشری اند و حقوقشان محترم.
این واژه چطور شکل گرفت؟ بعد از آمدن این اعلامیه حقوق بشر میبینیم که این حقوق روابط ملت و دولت را در بخش عمومی شرح میدهد. اما زنان آنقدر در بخش عمومی نبودند.اینجا بود که فمینیستها به آن نقد داشتند چون کاربرد آن وقتی بود که زنان اگر سیاسی بودند و زندانی میشدند این حقوق از آن دفاع میکرد. اما اگر همین زن در زندان تجاوز میشد بهش این حقوق چیزی نداشت که از او دفاع کند. این مشکل زنان بود.
ما شاهد این هستیم که یک روند دیگر هم بعد از این جنبش های اجتماعی شکل گرفت. سازمان ملل کنفرانس بین الملی زنان در مکزیک و کپنهاگن و نایروبی برگزار شد. سازمانهای غیر دولتی به یک پدیده چشمگیری تبدیل نشده بودند در آن زمان. فمینیستها در حاشیه کنفرانس مکزیک بحث هایی را شروع کردند اما آنقدر چشمگیر نبود . در کپنهاگن و نایروبی اوضاع بهتر شد. در نایروبی بود که فعالین زنان از همه جای جهان در آن شرکت کردند و به افشاگری این موارد ضعف قوانین بشری در مورد زنان پرداختند.
قبل از کنفرانس پکن در وین یک اتفاق مهم افتاد و ان اینکه این شکاف بین خصوصی و عموی شکست و این خشونت نسبت به زنان و موارد دیگر که ضد زن بود آمد با حقوق بشر سنجیده شد. مثلا گفتند که کتک زدن زنان در خانه یک شکنجه است. یعنی ان را آمدند طوری تعبیر کردند که مسایل خانوادگی و خصوصی را هم تحت خود بگیرد.
در کنفرانس پکن که بزرگترین اجتماع سازمان ملل بوده تا به حال این جنبش جهانی زنان شکل گرفت و دوازده مورد بود که زنان جهان به طور مشترک در آن چالش دارند واین مورد توجه دولتها قرار گرفت. یکی از این دوازده مورد حقوق بشر با این جندر سنستیو لنز یعنی عینک حساسیت جنسیتی .
پتانسیل این بحث برای جنبش زنان در ایران این است که چهارچوب حقوق بشر ابزاری می‌دهد که بتوانیم وضع زنان ایران را در این حقوق بشر بگنجانیم و این جنبش اجتماعی زنان که یکی از بالنده ترین جنبش های زنان در سطح جهان است – با سایز جنبش های اجتماعی مثل کارگران و معلمان و دانشجویان یک فصل مشترک پیدا کند. فصل مشترکی که حکومت به غایت از آن میترسد.
بحث حقوق بشر که در این دو روزه بوده در واقع یک تعهدی هم برای ما بوجود میاورد که این حقوق بشر را برای خودمان نهادینه کنیم. این اخلاقیات را پیدا کنیم. اگر به رزیم ایران اعتراض میکنیم که دگر اندیشان را قبول ندارد آیا خود ما داریم. باید بتوانیم این مفاهیم را در زندگی خودمان درونی کنیم و در رفتار اجتماعی ما ن آن را بکار ببریم. این چالشی است که فایق آمدن بر آن میتواند راهکاری برای مردم ایران باشد.
مهرانگیز کار:
ببینید تا یک قرن گذشته وقتی سرشماری هم میکردند فقط مردان را میشمردند و زنان را جزو بشر حساب نمیکردند. اما الان کار به جایی رسیده است که دولتها مجبورند حقوق زنان را محترم بشمارند.
این انقلاب پنجاه و هفت امیدهای زیادی را در بین همه گروه ها برانگیخت. شعارها هرچند که اسلامی بود اما مردم درک عدالت از اسلام داشتند. اولین شک در بعد از بیست و دوم بهمن به زنان وارد شد. اولین هدف تندروهای انقلابی و دینی انتخاب کردند زنان بودند والبته زنان شاغل و بی حجاب. این شوک بسیار بزرگی بود بر زنان . متاسفانه این تنوع فرهنگی که در ایران وجود دارد باعث شد که واکنش ها انسجام نیابد. یک سری زنان بسیار معترض شدند و تظاهراتی راه افتاد. اما گروههای منسجم وجود داشت که با اینها مقابله کند. متاسفانه یک جریانی هم پیش آمد به اسم زنان علیه زنان.
ما این جریان زنان علیه زنان را هنوز هم داریم و خیلی کانسپت پیچیده ای است. حتی در مجلس هم داشتیم و داریم. به طور خلاصه آمدند زنان را خانه نشین کردند. در آن زمان بیش از دویست زن وکیل دادگستری داشتیم اما به آهستگی دادگستری خالی شد. هرچند جمهوری اسلامی به طور شرعی وکالت زنان را منع نکرد. اما نظریات فقهی دامن قضات را گرفت. قضات زن. البته چند سال قبل یکی از این قضات یعنی خانم عبادی جایزه صلح را دریافت کرد. جایزه اش را طور دیگر گرفت.
دومین قربانی که زنان داد قانون حمایت خانواده بود. قانونی که در زمان شاه تصویب شده بود و بسیار مترقی بود و حق طلاق مطلق را از مرد گرفته بود. دادگاههای خانواده تشکیل شده بود. بر حق ولایت مادران و حضانت فرزندان صحبت شده بود. این را آمدند با فتوا با آیت الله خمینی مطرح کردند چون آن زمان قانونی نداشتیم. آقای خمینی میگویند که قانون خانواده بر خلاف شرع است و روی قانون نباید اقدام شود تا لغو آن اعلام شود.
شورای نگهبان تشکیل شد توسط آقای خمینی از شش فقیه و شش حقوقدادن که این قوانین با شرع مخالف نباشد. این شورا هم رفت سراغ و زنان و اولین صدمه را شورای نگهبان به زنان زد. البته اینطور نبود که زنان هم همه چیز را قبول کنند. مخالفت میکردند. خانوادهها متشنج شده بود. زنان به طور مرتب تظاهرات میکردند. اما متاسفانه آنقدر فشار این قانون زیاد بود که حضرات هرکار خواستند کردند با قانون.
متاسفانه این جنگ هشت ساله تمام توانهای انسانی را از جامعه ما گرفت. این جنگ همه درها را به روی ما بست و تا ده سال همه در سکوت فرو رفتیم و کاری جز مویه برای عزیزانمان نکردیم. این جنگ بزرگترین ضربه را به گروههای مختلف ما زد.
متاسفانه وقت خانم کار تمام شد و نتوانستند به شرح بقیه جریان زنان بعد از جنگ بپردازند.
فریبا داوودی مهاجر:
جنبش زنان ایران در سالهای گذشته برروی چه سابقه ای شکل گرفته؟
نقش زنان در صد سال گذشته بخصوص در انقلاب مشروعه غیر قابل انکار است و این سرچشمه تغییر وضعیت زنان ایران بوده. اما سه مانع اصلی داریم. مذهب و سنت و شرایط اجتماعی . در مورد مذهب در بسیاری از کشورها مثل ترکیه و تونس و غیره این مسله حل شد. در صد سال گذشته علمای مختلف آمدند و نظریات مختلف دادند. اولین تلاش زنان برای تشکیل مدرسه دخترانه بود که با مخالفت شدید روحانیون مواجهه شد اما در عرض شش سال شصت و سه مدرسه برای زنان تاسیس شد. مطبوعات زنان تاسیس میشود. انجمهای سیاسی زنان هم بودند.
رضا شاه کشف حجاب کرد اما هنوز زنان حق رای نداشتند. رفورمها از بالا و از الیت ها شروع میشود. و زنان مشغول کار میشوند و انجمن های زنان در کارهای مختلف بوجود میاید. مکارم شیرازی میگوید که شرکت زنان در انتخابات مسبب فحشا و اعتیاد و بهم خوردن نظم اجتماعی و جرایم میشود. اما در نهایت تشکلی از چهارده سازمان زنان تشکیل میشود که در زمینه های مختلف کار میکنند. در رفراندمی در سال هزار و سیصد و چهل و یک به زنان حق رای میدهند و زنان حق مالکیت زمین پیدا میکند. زنان به مجلس و سنا میروند. برنامه های تنظیم خانواده هم شروع میشود.
بعد انقلاب پنجاه و هفت میاید که جامعه را بیشتر پدرسالار میکند. خمینی از کسانی بود که با حق رای زنان به شدت مخالفت کرده بود در همان سال چهل و یک. اما حکومت به رای آنها احتیاج داشت و به تظاهرات آنها. البته باز هم این سو استفاده باعث شد که زنان یکذره از خانه بیرون بیایند و مشارکت کنند در خیابان. در گروههای سیاسی اما اکنون همیشه در حاشیه های حزب ها قرار دارند.
در اصل نوزده و بیست و بیست ویک قانون اساسی ضد زن هستند و تظاهرات اصلی و اولیه هم هسته اش این زنان بودند که گفتند ما با این حقوق اساسی مشکل داریم. بعد این روند زن ستیزی با تکیه بر این قانون اساسی بیشتر و بیشتر شد. صدا و سیما آمدو اصلا یک فرهنگ ضد زن سازی را شروع کرد.
آقای خمینی قبل از اینکه بیاید میگوید که زنان خودشان در مورد پوششان تصمیم بگیریند اما خوب بعد میایند و حجاب را اجباری میکنند. بعد جدا سازی شروع میشود . از دریا و اتوبوس و ورزشگاه و حالا پارک و لابد بعد هم خیابان. دختران آمدند به دانشگاه. آن را هم سهمیه بندی می کنند.
آمدن خاتمی یک سکوی پرش بود برای زنان اینطور که زنان ناامید شدند از خاتمی. به این صورت که فهمیدید هیچ کس برایشان کاری نمیکند. و خودشان باید کاری بکنند. این ترس و انفعال باعث شد که زنان شروع به حرکت کنند.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.