من عاشق این بودم که بروم خانه آ. خانهشان بزرگ بود. خیلی بزرگ. بزرگترین آپارتمانی بود که من به عمرم دیده بودم. پذیرایی و ناهار خوریشان به هم وصل بود و هر دو به هالشان. آ و خواهر بزرگش که آن سالها دبیرستان توحید میرفت و بعدها دانشجوی زبان انگلیسی دانشگاه تهران شد با هم یک اتاق داشتند و دو برادرش هم یک اتاق. خانهشان مبلهای بزرگ راحت داشت. از همانها که خانههای قدیمی بابلسر و دریاکنار داشتند. تلوزیونشان هم رنگی بود. رنگی و بزرگ. ما کلاس دوم دبستان بودم. رها تازه به دنیا آمده بود و آ و مادرش آمده بودند خانه ما برای دیدن مادرم.
آ تنها کسی بود که من همیشه میتوانستم بروم خانهشان. تابستان آنسال هم چندباری رفتیم خانه همدیگر. کلاس سوم اما دیگر در یک کلاس نبودیم. من رفتم کلاس خانم مشعوف. اسم معلم آ را یادم نیست. کلاس خانم مشعوف کلاس بیستی ها بود. فکر کنم آن سال معدل همه بیست شده بود. عمو رجبعلی خدا بیامرز عموی پدرم بود. قرار شده بود به ازای هر بیست به من هفت ریال بدهد. ریال ها. تومن نه. فکر کنم آخر سال بیست و چند تومان به من داد. یادم نیست. خانم مشعوف گفته بود هرکس بیست تا بیست پشت سر هم در دیکته بگیرد اسمش را سر صف می خوانند و بهش جایزه می دهند. من همیشه دیکته نوزدهم یا هجدهم را خراب می کردم. ساناز خدای دیکته بود. با آن کیف و دفترها و خودکارهای رنگیاش. با آن مدادرنگی های سی و شش رنگش.
این کلاس هم میزهایش سه ستون بودند. ردیف اول سمت راست چسبیده به دیوار – هرچند کلاسهای دبستان هدایت گرد بودند و میزها واقعا به دیوار نمیچسبید.- را سه دختر لوس و ننر و پولدار گرفته بودن. اسمهایشان را هم یادم میآید. ربطی به داستان من ندارد. من دیگر قدم بلند شده بود. نمیتوانستم میز اول بنشینم. میز آخر ستون وسط مینشستم. با رویا که آخرش رفت شریف. چقدر این دختر مهربان بود و درسخوان. با آنکه از راهنمایی به بعد رفت فرزانگان و مرا راه ندادند اما همیشه موقع مسابقات استانی میدیدمش. از همان کلاس سوم نابغه بودنش معلوم بود.
از کلاس سوم غیر از مدادها و ماژیکهای رنگی و آن بیست تا بیست چیز دیگری یادم نیست. آ همکلاس من نبود.
ادامه دارد.
-
بایگانی
- جولای 2023
- ژوئن 2020
- می 2020
- آوریل 2020
- مارس 2020
- سپتامبر 2019
- جولای 2019
- مارس 2019
- فوریه 2019
- ژانویه 2019
- نوامبر 2018
- اکتبر 2018
- سپتامبر 2018
- آگوست 2018
- جولای 2018
- آوریل 2018
- مارس 2018
- فوریه 2018
- ژانویه 2018
- دسامبر 2017
- نوامبر 2017
- اکتبر 2017
- سپتامبر 2017
- می 2017
- آوریل 2017
- مارس 2017
- فوریه 2017
- ژانویه 2017
- دسامبر 2016
- نوامبر 2016
- اکتبر 2016
- سپتامبر 2016
- آگوست 2016
- جولای 2016
- ژوئن 2016
- می 2016
- آوریل 2016
- مارس 2016
- فوریه 2016
- ژانویه 2016
- دسامبر 2015
- نوامبر 2015
- اکتبر 2015
- سپتامبر 2015
- آگوست 2015
- جولای 2015
- ژوئن 2015
- می 2015
- آوریل 2015
- مارس 2015
- فوریه 2015
- ژانویه 2015
- دسامبر 2014
- نوامبر 2014
- اکتبر 2014
- سپتامبر 2014
- آگوست 2014
- جولای 2014
- ژوئن 2014
- می 2014
- آوریل 2014
- مارس 2014
- فوریه 2014
- ژانویه 2014
- دسامبر 2013
- نوامبر 2013
- اکتبر 2013
- سپتامبر 2013
- آگوست 2013
- جولای 2013
- ژوئن 2013
- می 2013
- آوریل 2013
- مارس 2013
- فوریه 2013
- ژانویه 2013
- دسامبر 2012
- نوامبر 2012
- اکتبر 2012
- سپتامبر 2012
- آگوست 2012
- جولای 2012
- ژوئن 2012
- می 2012
- آوریل 2012
- مارس 2012
- فوریه 2012
- ژانویه 2012
- دسامبر 2011
- نوامبر 2011
- اکتبر 2011
- سپتامبر 2011
- آگوست 2011
- جولای 2011
- ژوئن 2011
- می 2011
- آوریل 2011
- مارس 2011
- فوریه 2011
- ژانویه 2011
- دسامبر 2010
- نوامبر 2010
- اکتبر 2010
- سپتامبر 2010
- آگوست 2010
- جولای 2010
- ژوئن 2010
- می 2010
- آوریل 2010
- مارس 2010
- فوریه 2010
- ژانویه 2010
- دسامبر 2009
- نوامبر 2009
- اکتبر 2009
- سپتامبر 2009
- آگوست 2009
- جولای 2009
- ژوئن 2009
- می 2009
- آوریل 2009
- مارس 2009
- فوریه 2009
- ژانویه 2009
- دسامبر 2008
- نوامبر 2008
- اکتبر 2008
- سپتامبر 2008
- آگوست 2008
- جولای 2008
- ژوئن 2008
- می 2008
- آوریل 2008
- مارس 2008
- فوریه 2008
- ژانویه 2008
- دسامبر 2007
- نوامبر 2007
- اکتبر 2007
- سپتامبر 2007
- آگوست 2007
- جولای 2007
- ژوئن 2007
- می 2007
- آوریل 2007
- مارس 2007
- فوریه 2007
- ژانویه 2007
- دسامبر 2006
- نوامبر 2006
- اکتبر 2006
- سپتامبر 2006
- آگوست 2006
- جولای 2006
- ژوئن 2006
- می 2006
- آوریل 2006
- مارس 2006
-
اطلاعات