بابا اینها چند روزی رفتن لوس انجلس. دیروز از بلوار هالیود زنگ میزنه می گه برای چند تا کار جدید سفارش گرفته مامان نمیذاره قبول کنه. من هم گفتم آره بابا جان. دیگه از شما گذشته. باید عرصه رو برای جوانها آماده کنین. شما و مامان باید الان برید تو ویلای اسپانیا تن بگیرید!! ( این اعتماد به نفس ارثی تو خونواده ما)
———–
یه هفته تعطیلات بهاره امروز تموم می شه و ماراتن هم دوباره از فردا شروع. این مدت هیچی درس نخوندم . یه امتحان ۴۰۰ صفحه ای دارم سه شنبه و دو تا مقاله در مورد معتادین اینترنتی و تفاوتهای جنسیتی در استفاده از اینترنت رو هم باید تا دو روز آینده تموم کنم. یکی باید بیاد به خود من در مورد این اعتیاد توضیح بده و روشهای درمانش رو بگه. قول داده بودم که این مقاله ها رو حتما تموم کنم, حالا از خودم خجالت می کشم.
———–
این مطلب هم از بی بی سی جالب بود. من توصیه میکنم با صدا گوش کنید.
———-
بعد از مدتها, دیشب رفتیم سینما. دو تا فیلم دیدیم و یه ذره خندیدیم. Ice Age 2 و Scary Movie 4.
برای فهمیدن Scary Movie 4 باید چندتا فیلم رو دیده باشید. مثل War of the Worlds, Grudge, Brokeback Mountain. صحنه های تروریستی هم که نقل و نبات بود. یه جایی بود که تروریسته که به خودش باروت بسته بود و به خاطر قطع برق ضامن عمل نمی کنه و خوب لازم به ذکر نیست که این تروریست قیافه خاورمیانه ای با ریش و پشم داشت. تو صحنه ای هم که از سازمان ملل داشت مثلا , ایرانی ها رو دقیقا به قیافه لبنانی ها با همون لباس و عبا و عمامه سیاه درست کرده بودند. تو فیلم کمدی هم که میریم ببینیم باید آه بکشیم.
———-
احتمالا از فردا شروع میکنم به ترجمه چندتا مطلب. توی این سازمانهایی که کار داوطلبانه میکنم همیشه ایده ها و تجربه های خوب و فراوونی هست که فکر می کنم برای سازمانهای ایرانی شاید مطلوب باشه. واسه خودم هم مسلما خوبه.
یکی سازمانی هست که برای زنهای قربانی خشونت و یکی دیگه هم برای زنهای بی خوانمان برنامه داره.
———-
ای چند صد هزار نفری که هر روز این وبلاگ رو می خونید! کسی هست که میامی زندگی کنه یا اونجا رفته باشه؟ چند تا سئوال دارم .
همین.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.