برای خورشید روزهای خوب وبلاگستان
ساعت سه یه بعد از ظهر ابریه. تو طبقه شونزدهم یه برجی نشستم. رودخونه تیمز این کناره، یو تو اون ور، چایی یخ کرده کنار
دستم و همزاد داره خونه رو جارو میکشه.
اینجا خونه صنمه. کنار ایستگاه هند شرقی، لندن. خودش هم سر کاره. ایمیل هم میزنه که دلم تنگ شده. سالاد الویه بیارین برام.
***
سال ۲۰۰۴ بود. من هنوز توی آمریکا تازه بودم. وحید یه شهر دیگه کار میکرد و ما رفیق تلفنی بودیم. تنها دوستم تو آمریکا هم یه شهر دیگه بود. من و منا و رها یه اتاق داشتیم تو یه آپارتمان دو خوابه. گرم بود و همیشه خفه. همون روزهای اول اومدن و بیکاری و به گه خوری افتادن که اینجا چه غلطی میکنیم.
اون دوستم تو شهر دور یه روز بهم گفت دنبال دانلود یه فیلم ایرانی میگرده. من حتی تایپ فارسی بلد نبودم. براش گشتم تا رسیدم به یه صفحهای به اسم «صفا در ال ای» اون زمونا صفا لینک فیلم هم میذاشت کنار وبلاگش. انگار یه چیز تازه بود. آدمی که با زبون فارسی مینویسه و خاطرات روزانهاش رو. خاطراتش از فضایی رو که من هم هستم توش. حرفهای آشنا. کشف یه چیز تازه بود. تا مدتها فقط بلد بودم برم وبلاگ صفا و آرشیوش رو بخونم. نمیدونم چقدر طول کشید تا کشف کردم این اسمایی که کنار ستون اصلی نوشته اسمشون هست لینک و میشه روشون کلیک کرد و رفت یه جاهای دیگه مثل وبلاگ خود صفا.
خورشید خانم اینطوری پیدا شد. زنی که تازه اومده بود آمریکا. درگیریها شکل هم بود، مشکلات، تنهایی. آرشیو وبلاگش انگار من بود. انگار زندگی من بود توی ایران. همه اون دغدغهها، اون عشقا، اون حرص خوردنها، اون زن بودنها تو اون مملکت…انگار یه آینه من بود. انگار من دیگه عجیب نبودم. انگار آدمهای دیگه هم بودند با این دغدغهها. هی به خودم میگفتم این زن، این زنها کجا بودند همه اون سالهای من در ایران. زنهای ساده قوی با دغدغههایی از جنس آشنا.
بعد هی خوندم و هی خوندم. دو سال طول کشید تا خودم جرات نوشتن رو پیدا کردم. یه باری صنم تو وبلاگش نوشته بود که مترجم میخواد برای یه مطلبی برای ویکیپیدای فارسی. با هزار خجالت ایمیل زدم بهش که من میتونم ترجمه کنم. احساس میکردم به یه آدم خیلی خیلی مهمی دارم ایمیل میزنم. بعد هم یه بار باهاش تلفنی حرف زدم.
وقتی حمیدرضا اینجا رو راه انداخت، خورشید و زن نوشت اولین کسایی بودن که به اینجا لینک دادن. اون روزا مردم هنوز لینک میدادن به همدیگه. من از خوشحالی داشتم سکته میکردم.
یه بار دیگه هم گفتم یه جا که این وبلاگ زندگی منو عوض کرد. این که الان من تو این مبل چرمی رو به روی تیمیز فرو رفتم رو مدیون وبلاگمم. درسمو، رشتهام رو، کارم رو، روابط انسانی و عاطفی که الان دارم رو، نازنین آدمهای دور و برم رو، سفرهامو…همه چی. به جرات چیزی نمیتونم الان تو زندگیم پیدا کنم که ربطی مستقیم یا غیر مستقیم به بلوط نداشته باشه.
حالا اینا رو واسه این یادم اومده که دیدم امروز روز جهانیه وبلاگه.
گاهی فکر میکنم چقدر این وبلاگه آینه است. این زن لمیده الان کجا و اون زن آگوست سال دوهزار و شش کجا. خوبه که یه رکوردی هست از حجم عظیم تغییرات. حالا به نوشتههای همین چند سال هم که نگاه میکنم میبینم چقدر ممکنه زندگی بچرخه و آدم عوض بشه. چقدر نوشتههای اون روزها الان غریبن. من الان نیستن. اما باز هم این وبلاگه یاد داده که تغییرات رو قبول کن. اون موقع یه آدم اون مدلی بودی، الان این شکلی. فردا یه شکل دیگه. راستش چند وقت قبل میخواستم یه پستم رو که اون سالها در خصوص مهاجرت نوشته بودم رو دوباره پست کنم و بگم که با هم بخندیم به این اراجیف. شاید حالا دو سال دیگه اومدم اینو نوشتم.
دوست دارم خودمو تو لحظه قبول میکنم و مبارزه نمیکنم برای اثبات چیزی که گذشته. گذشته دیگه. مثل همون قبول کردن ذائقه بیرونی، یه وقتی موی بلند بافته، یه وقتی کچل، یه وقتی کت و شلوار، یه وقتی کولی، یه وقتی دلبرانه…چرا باید هویت بشن اونا؟
همه اینا رو گفتم چون همیشه همیشه ، مثل خیلیهای دیگه تو این دنیایی که واسه خودمون ساختیم و اسمش رو گذاشتیم وبلاگستان، خودمو یه جوری مدیون خورشید میدونم. درسته که خودش خیلی وقته که نمینویسه اما این اغراق نیست که بگم صنم به من یاد داد حرفم رو بزنم. واسه حرفم بجنگم. خودم باشم. راحت باشم. از تنم بگم. از روابطم بگم. از اینی که هستم خجالت نکشم. خوب یادمه وقتی پست «دکلریشن آف جندگی» رو مینوشتم، یاد صنم بودم.
بعد هم که از نزدیک باهاش آشنا شدم همیشه همیشه به صداقتش غبطه میخوردم. این زن رو راستترین آدمی هست که من تا به حال دیدم. اغراق نیست اگه بگم که آرامشی رو کنارش دارم خیلی خیلی کم جای دیگه پیدا میکنم. رفاقتش خیلی عزیزه، خیلی ارزشمنده. خاطرش نازنینتر.
حالا درسته صابخونه این روزهاست، اما اینا رو واسه اینکه فردا شب بهم آبگوشت بده نمیگم. خیلی از ماها به خورشید خانوم وبلاگستان مدیونیم. خورشید خانومی که من میدونم و میدونم که یه روز دوباره اون صفحه کرم رنگ رو باز میکنه و دوباره مینویسه که سلام. من برگشتم.
-
بایگانی
- جولای 2023
- ژوئن 2020
- می 2020
- آوریل 2020
- مارس 2020
- سپتامبر 2019
- جولای 2019
- مارس 2019
- فوریه 2019
- ژانویه 2019
- نوامبر 2018
- اکتبر 2018
- سپتامبر 2018
- آگوست 2018
- جولای 2018
- آوریل 2018
- مارس 2018
- فوریه 2018
- ژانویه 2018
- دسامبر 2017
- نوامبر 2017
- اکتبر 2017
- سپتامبر 2017
- می 2017
- آوریل 2017
- مارس 2017
- فوریه 2017
- ژانویه 2017
- دسامبر 2016
- نوامبر 2016
- اکتبر 2016
- سپتامبر 2016
- آگوست 2016
- جولای 2016
- ژوئن 2016
- می 2016
- آوریل 2016
- مارس 2016
- فوریه 2016
- ژانویه 2016
- دسامبر 2015
- نوامبر 2015
- اکتبر 2015
- سپتامبر 2015
- آگوست 2015
- جولای 2015
- ژوئن 2015
- می 2015
- آوریل 2015
- مارس 2015
- فوریه 2015
- ژانویه 2015
- دسامبر 2014
- نوامبر 2014
- اکتبر 2014
- سپتامبر 2014
- آگوست 2014
- جولای 2014
- ژوئن 2014
- می 2014
- آوریل 2014
- مارس 2014
- فوریه 2014
- ژانویه 2014
- دسامبر 2013
- نوامبر 2013
- اکتبر 2013
- سپتامبر 2013
- آگوست 2013
- جولای 2013
- ژوئن 2013
- می 2013
- آوریل 2013
- مارس 2013
- فوریه 2013
- ژانویه 2013
- دسامبر 2012
- نوامبر 2012
- اکتبر 2012
- سپتامبر 2012
- آگوست 2012
- جولای 2012
- ژوئن 2012
- می 2012
- آوریل 2012
- مارس 2012
- فوریه 2012
- ژانویه 2012
- دسامبر 2011
- نوامبر 2011
- اکتبر 2011
- سپتامبر 2011
- آگوست 2011
- جولای 2011
- ژوئن 2011
- می 2011
- آوریل 2011
- مارس 2011
- فوریه 2011
- ژانویه 2011
- دسامبر 2010
- نوامبر 2010
- اکتبر 2010
- سپتامبر 2010
- آگوست 2010
- جولای 2010
- ژوئن 2010
- می 2010
- آوریل 2010
- مارس 2010
- فوریه 2010
- ژانویه 2010
- دسامبر 2009
- نوامبر 2009
- اکتبر 2009
- سپتامبر 2009
- آگوست 2009
- جولای 2009
- ژوئن 2009
- می 2009
- آوریل 2009
- مارس 2009
- فوریه 2009
- ژانویه 2009
- دسامبر 2008
- نوامبر 2008
- اکتبر 2008
- سپتامبر 2008
- آگوست 2008
- جولای 2008
- ژوئن 2008
- می 2008
- آوریل 2008
- مارس 2008
- فوریه 2008
- ژانویه 2008
- دسامبر 2007
- نوامبر 2007
- اکتبر 2007
- سپتامبر 2007
- آگوست 2007
- جولای 2007
- ژوئن 2007
- می 2007
- آوریل 2007
- مارس 2007
- فوریه 2007
- ژانویه 2007
- دسامبر 2006
- نوامبر 2006
- اکتبر 2006
- سپتامبر 2006
- آگوست 2006
- جولای 2006
- ژوئن 2006
- می 2006
- آوریل 2006
- مارس 2006
-
اطلاعات