تبت- روز چهارم
همه چی فیلتره. گوگل ریدر. گوگل داک. فیس بوک بی بی سی سی ان ان مردمک همه چی. فقط جی میل باز میشه و عملا هیچ کار دیگه ای نمیشه کرد. هر جستجویی با اسم تبت توش فیلتره. ویکیپیدیا هم همینطور. اسکایپ نیست و نمیشه دون لود کرد. تو کافینت ها اجازه نمیدن از لپ تاپ خودمون استفاده کنیم. پیش بینی این شرایط رو نکرده بودم. به رئیسم و استاد راهنما ایمیل زدم که شرمنده این وضعیت رو پیش بینی نکرده بودم.
صبح ساعت نه و نیم راه افتادیم. دو ساعت راه بود تا جیانسه
این شهر هم مثل قبلی بخش نواش چینیسازه. همون ساختمونها و همون خیابونهای عریض. وسیله اصلی نقلیه تریلرهست و تراکتور. این وسط اتوبوسهای جهانگردی و پاترولهای شخصی هم دیده میشن. اما اکثریت با تراکتورهاست.
هتل ها هم انگار دارن روز به روز شیکتر میشن. امیدوارم بد عادت نشم بعد از این تور! این یکی نه تنها تخت بلکه مبل و کامپیوتر و دستشویی سرامیک شده هم داره و حتی تلفن، که البته کار نمیکرد. تو لابی نوشته اینترنت داره. اما نه کامپیوترهای خودشون کار میکنه نه وقتی که با سیم رابط خودم وصل میشم ایترانتش. یه کافینت پیدا کردم به این مسئول تور زنگ زدم گفتم این بلیط منو دریابید. چه کنم!
عصری رفتیم یه صومعه عظیم. میشد حدس زد بدون حضور جهانگردا باید خلوت خوبی باشه. الان فصل تعطیلات تو خود چینه و جهانگرد چینی زیاد. جهانگردهای غربی هم بیشتر اونهایی اند که برای کوهنوردی اومدند.
صومعه ساخته شده از اتاقهای متعدد در پنج طبقه. برای رفتن به هر طبقه هم باید از پشت بام رد شد. تو هر اتاق یه تعداد خدا هست و یه موبد که ایستاده. برای عکس گرفتن در هر اتاق باید پول جدا داد. شلوغ بود اما یک بوی کهنگی غریبی هم داشت. یه گوشه پیدا کردم چند دقیقه ساکت بشینم اما اخرش نشد.
از حواشی روز چهارم:
راننده اتوبوس یک آدم مشنگه. یعنی هیچ اصطلاح دیگهای براش پیدا نمیکنم غیر از مشنگ. از اونا که فکر میکنن خیلی باحالن اما رو اعصاب اند. حداقل رو اعصاب من که هست به شدت. از لحاظ بوق. آقا این مرد عاشق بوق زدنه. انگار بوق زدن یه احساس قدرتی بهش میده. جا و بیجا بوق می زنه. وسط بیابون خالی بوق میزنه از دور یه ماشین میبینه بوق میزنه سگ میبینه بوق میزنه. از رو به رو ماشین میاد بوق میزنه. آدم میبینه بوق میزنه آدم نمیبینه بوق میزنه. امشب به ملیسا گفتم اتوبوس تو حیاط هتل پارکه بریم این سیم بوقش رو ببریم! آخه حیف این جاده نیست.
راحتی ملت رو دوست دارم. زن و مرد کنار جاده میشاشن. با یه دست غذا میخورن با یه دست دماغشون رو پرت میکنن تو خیابون. تف کردن به اندازه عظیم رواج داره. توی راه که هنوز کوهستانی بود و پر از چشمه مردها و زن هایی رو میدیدی که دارن خودشونو می شورن. مسواک زدن تو کوچه ظاهرا خیلی طبیعه. لباس و ظرف شستن هم. این چیزا رو که آدم میبینه فکر میکنه چقدر ما ها واسه همه چی قاعده و قانون داریم. چقدر همه چی خوب و بد دارن واسه ما. چقدر سخت میگیریم همه چی رو.
حضور نظامی چین به طرز محسوس و اذیت کنندهای همه جا حس میشه. این مختص به شهرها نیست که آدم هم پلیس زیاد میبینه هم بقیه یونیفرمپوشهای نظامی رو. توی جاده تقریبا هر یک کیلومتر یک مجسمه پلیس هست که یا دارند سلام نظامی میدند یا تفنگ به دستن یا اینکه دوربین دستشونه. این حس کاملا منتقل میشه که همه جا هستند و حتی مجسمههاشون هم دوربین دارن.
تصاویر مائو و بقیه سران چین بعد از مائو هم دیده میشه. امروز تو جاده ای که به صومعه ختم میشه یک تابلویی بود مثل تابلوی سه کله پوک های خودمون (کپی رایت از بابام) و پرچم چین و پرچم چین و پرچم چین همه جا. هنوز هیچ پرچم تبتی ندیدم. هیچ جا.
-
بایگانی
- جولای 2023
- ژوئن 2020
- می 2020
- آوریل 2020
- مارس 2020
- سپتامبر 2019
- جولای 2019
- مارس 2019
- فوریه 2019
- ژانویه 2019
- نوامبر 2018
- اکتبر 2018
- سپتامبر 2018
- آگوست 2018
- جولای 2018
- آوریل 2018
- مارس 2018
- فوریه 2018
- ژانویه 2018
- دسامبر 2017
- نوامبر 2017
- اکتبر 2017
- سپتامبر 2017
- می 2017
- آوریل 2017
- مارس 2017
- فوریه 2017
- ژانویه 2017
- دسامبر 2016
- نوامبر 2016
- اکتبر 2016
- سپتامبر 2016
- آگوست 2016
- جولای 2016
- ژوئن 2016
- می 2016
- آوریل 2016
- مارس 2016
- فوریه 2016
- ژانویه 2016
- دسامبر 2015
- نوامبر 2015
- اکتبر 2015
- سپتامبر 2015
- آگوست 2015
- جولای 2015
- ژوئن 2015
- می 2015
- آوریل 2015
- مارس 2015
- فوریه 2015
- ژانویه 2015
- دسامبر 2014
- نوامبر 2014
- اکتبر 2014
- سپتامبر 2014
- آگوست 2014
- جولای 2014
- ژوئن 2014
- می 2014
- آوریل 2014
- مارس 2014
- فوریه 2014
- ژانویه 2014
- دسامبر 2013
- نوامبر 2013
- اکتبر 2013
- سپتامبر 2013
- آگوست 2013
- جولای 2013
- ژوئن 2013
- می 2013
- آوریل 2013
- مارس 2013
- فوریه 2013
- ژانویه 2013
- دسامبر 2012
- نوامبر 2012
- اکتبر 2012
- سپتامبر 2012
- آگوست 2012
- جولای 2012
- ژوئن 2012
- می 2012
- آوریل 2012
- مارس 2012
- فوریه 2012
- ژانویه 2012
- دسامبر 2011
- نوامبر 2011
- اکتبر 2011
- سپتامبر 2011
- آگوست 2011
- جولای 2011
- ژوئن 2011
- می 2011
- آوریل 2011
- مارس 2011
- فوریه 2011
- ژانویه 2011
- دسامبر 2010
- نوامبر 2010
- اکتبر 2010
- سپتامبر 2010
- آگوست 2010
- جولای 2010
- ژوئن 2010
- می 2010
- آوریل 2010
- مارس 2010
- فوریه 2010
- ژانویه 2010
- دسامبر 2009
- نوامبر 2009
- اکتبر 2009
- سپتامبر 2009
- آگوست 2009
- جولای 2009
- ژوئن 2009
- می 2009
- آوریل 2009
- مارس 2009
- فوریه 2009
- ژانویه 2009
- دسامبر 2008
- نوامبر 2008
- اکتبر 2008
- سپتامبر 2008
- آگوست 2008
- جولای 2008
- ژوئن 2008
- می 2008
- آوریل 2008
- مارس 2008
- فوریه 2008
- ژانویه 2008
- دسامبر 2007
- نوامبر 2007
- اکتبر 2007
- سپتامبر 2007
- آگوست 2007
- جولای 2007
- ژوئن 2007
- می 2007
- آوریل 2007
- مارس 2007
- فوریه 2007
- ژانویه 2007
- دسامبر 2006
- نوامبر 2006
- اکتبر 2006
- سپتامبر 2006
- آگوست 2006
- جولای 2006
- ژوئن 2006
- می 2006
- آوریل 2006
- مارس 2006
-
اطلاعات