نمیدانم گفته بودم یا نه که من معتاد رادیو ام. این طور بگویم که من صبحها که موبایل را از زیر بالشتم در میاورم، اول رادیواش- رادیوی ملی عمومی – را به کار میاندازم و بعد میروم اینستگرام و بعد بلد میشوم در را باز میکنم که سگ برود بشاشد و بعد موبایل را به اسپیکر وصل میکنم که صدای رادیو از بلندگو پخش شود و بعد حالا ایمیل و بقیه مخلفات را نگاه میکنم. کلا خیلی پر رنگ است.
یک برنامه ای دارد این رادیو ملی آمریکا به اسم «هوای تازه» که در آن خانم تری گروس هر روز با یک نفر مصاحبه میکند. این یک نفر میتواند نویسنده، نوازنده، دانشمند، هنرپیشه، سیاستمدار…هر کسی باشد. فکر می کنم این از اولین برنامههایی بود که من در آمریکا شروع به دنبال کردنش کردم. دنبال کردنش به این معنا که هر روز باید (و این باید خیلی جدی است) به پادکستش گوش کنم. شاید این عجیب باشد، اما من احساس میکنم این برنامه مرا آرام کرده است*. یعنی مرا تبدیل به آدمی کرده که وقتی میخواند، یا به چیزی گوش میدهد یا فیلمی را میبیند مکث میکند و راجع به آنها فکر میکند. این آدم در زندگی من بعد از مهاجرت خیلی تاثیرگذار بوده.
(یک بار در تویتر نوشتم که یک جایی بیاید مرا استخدام کند که بشینم مصاحبههای این آدم را ترجمه کنم. بهترین کلاس روزنامهنگاری است. یک بار دیگر هم نوشتم که اگر یک روز یک کتاب بنویسم فقط برای این است که تری گروس با من مصاحبه کند. بنابراین باید کتاب خیلی خوبی باشد. )
حالا اینهمه آسمان و ریسمان بافتم که بگویم این تری گروس خیلی آدم بیسر و صدایی است و تقریبا هیچ کس در مورد زندگی خصوصی اش چیزی نمیداند. (یا نمیدانست.) این هفته مارک مارون– که یک کمدین و آدم رادیویی و تلوزیونی دیگری است- با او مصاحبه مفصلی کرده. تا همین حالا که اینها را مینویسم خودم سه بار به این مصاحبه گوش کردم. (انگار تری گروس همان رودگولیت دوران ده سالگی شده که اگر روزنامه یک خط در موردش مینوشت، ده بار میخواندم.)
همین. این برنامه برای من آنقدر هیجانانگیز بود که در موردش بنویسم.
* یک جایی مارون به تری گروس میگوید که آدم با شنیدن صدای او میخواهد آدم بهتری شود. من این حرفش را از ته دل میفهمم.
-یک چیزی که در مصاحبههای تری گروس برای من از همه قویتر است، تاکید بر موضوع و شخص مصاحبه شونده است نه دانستههای خودش. مصاحبهکنندههای خوب کم نداریم. اما خیلی وقتها آنها تاکید کار را میبرند بر روی آنچه خودشان میدانند یا شخصیت خودشان و از مصاحبه شونده در خصوص آن سوال میکنند. اتفاقی که من در هیچ کدام از مصاحبههای گروس آن را ندیدم. تاکید همیشه بر کار و یا شخص مصاحبه شونده بوده. همیشه.