بایگانی دسته: بلوط

یادم نمیاد آخرین بارى که به یکى گفتم دوستت دارم کى بود. اونجورى که نترسم، از خودم بدم نیاد، پشتش توضیح ندم که مجبور نیستى جواب بدى. که اصلا بعدش حرف نزنم. که تا ماهها احساس گناه نکنم، که که … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

این سریال «دخترها» رو ببینید اگه تاحالا ندید. من کم سریال می‌بینیم. اما این خیلی خوبه. خیلی واقعیه. خیلی کاراکتراش عالی‌ان. دیالوگ‌هاش بهتر. یه سری سریال و فیلم تازه و کتاب هم باید بیام اینجا بگم که چی دیدم و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

رفتم «وبلاگ» یکی رو که «تویتر»شو «لایک» کرده بود، زیر رو رو کردم ببینم هیچ نخی هست توش یا نه! (سلام به شرلوک هولمز همه زمان‌ها، استاد روش تحقیق، سوی چشم بر سر یافتن حقایق و روابط و زمان‌ها گذاشته، … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

نمی‌دونم اینکه امروز گوگل، نست رو خرید ترسناکه تره یا من که رفتم اینو خریدم بستم به خودم. گوگل قراره از راه جریانات هوای گرم وارد خونه‌ها بشه (حالا به طور غیر مستقیم از طریق کامپیوتر بخاری و کولر) اینا … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

سن فرانسیسکو دیگه سن فرانسیسکوی پنج سال پیش نیست. حتی سن فرانسیسکوی سه سال پیش هم نیست. فرهنگ سیلیکون ولی و شرکت‌های کامپیوتری (تکنولوژی‌ها و استارت آپ‌ها) حالا دیگه خیلی از اون فرهنگ هنری که اینجا داشت جلو زده. اینو … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

-با طرف سابقه طولانی داشتم. دارم. از مدت‌ها قبل. من درگیر یک رابطه بودم که عاشقش شدم. بد عاشقش شدم. همه‌اش هم فیزیکی بود. الان که فکر می‌کنم می‌بینم که درست است که دلم می‌مرد برای هر کلمه‌ای که از … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

دلم می‌خواست بگه نرو. یا بگه پس برو و برگرد. یا همراهم بیاد. پرسید برمی‌گردی اینجا. گفتم نه. می‌رم خونه خودم دیگه. گفت همراهم بیاد، گفتم نه چه کاریه. قیافه‌ام می‌دونم یه جوری بود که معلوم بود دارم دروغ می‌گم. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

الان بهترین وقته واسه سفر رفتن. بیکارم. قرارداد خونه ندارم (یعنی تا یک ماه دیگه آزادم). بی‌پولم. (بهترین سفرها سفرهای بی‌پولیه). حالم خوبه، شادم. واقعا الان بهترین وقت واسه سفر رفتنه. به جای این دنبال کار گشتن و رستوران باید … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

آیدای کارپه یه چیز خیلی چسبناکی نوشته که من الان از رو موبایل نمیتونم بهش لینک بدم. لختی نوشته یه ور، اونجا که پیراهن مرده رو پوشیده وقتی بیدار شده…. اینم از اون چیزاست که یه کتابه. از اون کتابا … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

مهم نیست آدمو خر کنن. مهم اینه که آدم میدونه داره خر میشه و بازم تصمیم میگره خر شه. تازه خوشش هم میاد. حکایت ماست.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند