فکر میکنم لازم است یک نظمی به این زندگی در حال بیکاریام بدهم. چقدر ممکن است که من هر روز ساعت پنج صبح بیدار شوم که پنج و نیم تا شش و نیم شنا کنم؟ (در هوای آزاد)؟ یک سالی در زندگیام هر روز همین یک ساعت را میرفتم باشگاه. آن برای وزن کم کردن بود. انگیزه داشتم. مشکلی که دارم این است که بعد از آن دیگر از باشگاه متنفر شدم. شنا هیچ وقت برای من ورزش (برای کم کردن وزن، سلامتی و این حرفها) نبوده. در این دو سه سالی که شنا یادگرفتم و شنا میکنم همیشه برای لذت آب بازی بوده. حالا میترسم بروم و از شنا بدم بیاید. امکانش البته کم است.
فقط دو تا ساعت دارد. یکی پنج و نیم تا شش و نیم صبح، یکی دیگر هفت تا هشت عصر. من با این وضع کارم توی رستورانها، عصرها درگیرم. اما فکر میکنم یک جای زندگیام احتیاج به روتین دارد. تا مغزم منظم شود. نمیدانم.