خورش (ت) مرغ و آلو درست کردم. بر همگان واضح و مبرهن است که هدف از پختن این غذا، خوردن آلوهاست و بقیه چیزها فقط تزیینات دور آلو هستند. ولخرجی هم کردم از آلوهای نازنینم زیاد استفاده کردم. شمردم. پنج تا بیشتر از حدی که باید میریختم!
حالا چه شده است؟ مهمان اجنبی آمده. هی خورده به به و چه چه کرده. تعریف کرده. اما مرغهایش را خورده، آلوهایش را گذاشته کنار بشقابش! من دلم مثل سیر و سرکه میجوشید که نکند حالا بخواهد کمک کند برود اینها را سرازیر کند به سطل آشغال! گفتم شما به هیچ چیز دست نزن. من خودم ظرفهای کثیف را جمع میکنم. فکر کنید آدم از آن آلوها بگذرد. رفتم سریع همه را ریختم توی یک ظرفی گذاشتم توی یخچال که وقتی رفت بخورم!
حالا شما بگوید جهان وطنی، بگویید گفتگوی تمدنها، بگویید تساهل و تسامح. تا وقتی مشکل خورش آلوی ما با این غربیان حل نشود، هیچ صلحی امکان پذیر نیست.