شاید هم همه اینها برای این است که از خودم خجالت میکشم. خجالت میکشم که بگویم کم آوردهام و دیگر نمیتوانم. توانم تمام شده و سرشارم از نیاز. نیازی که هی انکارش میکنم. من آدم مسابقه نیستم، آدم زور الکی زدن هم نیستم. راهم را میکشم و میروم یک جای دیگر برای خودم پیدا میکنم. حالا چرا بالهایم قیچی شده؟