یک بار پای آن چشمه که هم آرزوها را برآورده میکند، بغض کردم. بیآرزومام. یعنی آنقدر تنها آرزویم دور از دسترس است که حتی نمیتوانم بخواهمش. شب سال نو هم همینطور. نه آرزو داشتم نه میلی برای عوض کردن چیزی. نه اینکه بخواهم بگویم امسال فلان میکنم.
تو چه کردی با من؟