چرا آدم باید از اون یه لحظه، که فقط هم یه لحظه است اینقدر بترسه
مثل بانجی جامپینگ، که میدونی میپری ولی فقط لحظه پریدن، لحظه قبل از پریدن هست که ترس به نهایتش میرسه. وقتی پریدی دیگه پریدی. دیگه تموم شده. دیگه اصلا اهمیت نداره که قبل و بعدش چی میشه. وقتی پریدی دیگه به اونایی که روی پل ایستادن فکر نمیکنی. همه اونا تمام شدند تو همون یه لحظه. مسئله لحظه پریدن نیست. لحظه کندن قبل از پریدن هست. از اون باید یه طوری گذشت. همه اش همونه