بایگانی سالانه: 2015

Instagram

Since I barely leave the house these days…

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

Since i barely leave the house these days…

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

After all, it does matter!

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

Dreaming

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

دیروز به همزاد می‌گفتم که مشکل این است که آدم هیچ‌ وقت نمی‌تواند دلتنگی را ایزوله بررسی کند. یعنی نمی‌تواند بفهمد که آیا چون تنهاست دلش تنگ شده، و یا واقعا دلش تنگ شده. یا اینکه اگر کس دیگری هم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

Instagram

Cant quit! Educating myself about drought friendly plants and making a very small garden in my temporary place. Very temporary i have to say.

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

لوبیاپلو برای ما هیچ وقت غذا نبود. بخشی از یک فریضه مذهبی بود. فریضه این بود که او بیایید سنتاباربارا. از سر شب تا نصفه شب علف بکشیم، نصفه شب تازه لوبیا پلو درست کنیم با دو سه قالب کره … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

Instagram

When you are perfectly happy with ur lover but you miss your ex! (Im talking about my hair of course!)

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

اینکه دلت تنگ می‌شه که حساب نیست. اگه بری بهش بگی دلت تنگ شده اونوقت حسابه.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

زندگی مختصری دارم. یعنی مجبور شده‌ام زندگی را مختصر کنم. جوری که همه چیز در یک چمدان (حالا گیرم یک چمدان بزرگ) جا شود. خانه‌ای که اجاره کرده‌ام- به طور موقت- هم مختصر است. یعنی نسبت به زندگی آمریکایی مختصر … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند