بایگانی ماهیانه: ژانویه 2014

Instagram

A giant Marry Poppines were here i guess!

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

زمان گذشت و ساعت چهاربار نواخت

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

Gift

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

Instagram

A lazy saturday afternoon.

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

-با طرف سابقه طولانی داشتم. دارم. از مدت‌ها قبل. من درگیر یک رابطه بودم که عاشقش شدم. بد عاشقش شدم. همه‌اش هم فیزیکی بود. الان که فکر می‌کنم می‌بینم که درست است که دلم می‌مرد برای هر کلمه‌ای که از … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

دلم می‌خواست بگه نرو. یا بگه پس برو و برگرد. یا همراهم بیاد. پرسید برمی‌گردی اینجا. گفتم نه. می‌رم خونه خودم دیگه. گفت همراهم بیاد، گفتم نه چه کاریه. قیافه‌ام می‌دونم یه جوری بود که معلوم بود دارم دروغ می‌گم. … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

الان بهترین وقته واسه سفر رفتن. بیکارم. قرارداد خونه ندارم (یعنی تا یک ماه دیگه آزادم). بی‌پولم. (بهترین سفرها سفرهای بی‌پولیه). حالم خوبه، شادم. واقعا الان بهترین وقت واسه سفر رفتنه. به جای این دنبال کار گشتن و رستوران باید … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

Instagram

Lazy Saturday Morning. (Ziggi is my roommate’s old, dirty, sick cat)

منتشرشده در عکس | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای Instagram بسته هستند

آیدای کارپه یه چیز خیلی چسبناکی نوشته که من الان از رو موبایل نمیتونم بهش لینک بدم. لختی نوشته یه ور، اونجا که پیراهن مرده رو پوشیده وقتی بیدار شده…. اینم از اون چیزاست که یه کتابه. از اون کتابا … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند