بایگانی سالانه: 2011

Bryce Canyon, July 2009 Everytime I think about us women I think about the trees I think about the subversive trees laden in blood but not believing the rebellious trees encrusted but not cracking the abused trees wounded but still … ادامه‌ی خواندن→

جاده را نمی‌سرایند می‌روند . . . . و نمی‌رسند

یعنی واقعا تو اون یک ثانیه مار زنگیه به چی داشت فکر می‌کرد؟

The Roads/ Portishead How can it feel, this wrong From this moment How can it feel, this wrong

«آن»مان نیست.

دارد می‌رود زیر پوست. صدای مستانه‌ پیروزش بلند‌تر می‌شود.

خواب‌هایم پر از غلط‌های املایی‌اند

تو این سال‌های اخر ایران خیلی باهم دوست بودیم. حرف بیست و یکی دوسالگیه. خونه‌هامون هم یه خط تاکسی فاصله‌ داشت. کلا رفیق فاب بودیم. حالا شش ماه اومده امریکا. امروز بهم زنگ زده و بعد از چاق سلامتی و … ادامه‌ی خواندن→

قبول کردم که معاشرت آنلاین را به طور رسمی وارد زندگی اجتماعی‌ام کنم. نزدیک‌ترین معاشری که از صحبت با او لذت ببرم در دو ساعتی من است. نمی‌توانم برای یک چایی خوردن هر روز چهار ساعت رانندگی کنم. همه جای … ادامه‌ی خواندن→

یه مرگیم هست که نمی‌تونم پیداش کنم کجاست و چیه. فقط می‌دونم یه مرگیم هست.