بایگانی سالانه: 2008

واسه دوستم

یه بخشی هم برمی‌گرده به این‌که ما مثلا دوتا آدم بزرگیم قاطی دنیای ادم بزرگ‌ها با همه نفهمی‌های اون‌ها تو دنیای خاکستریشون. مجبوریم اونجوری که اون ها میخوان لباس بپوشیم، حرف بزنیم ، غذا بخوریم، بخندیم، گریه کنیم و هزارتا … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای واسه دوستم بسته هستند

و در زندگی لحظاتی است که باید تمام قد روبروی طرف ایستاد و یکی از جملات زیر را با لبخند بیان کرد: – ایا شما کدام یکی از قسمت‌های پیاز هستید؟ سرش؟ تهش؟ یا اصلا کجایش؟ – چقدر قیافه شما … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

MSNBC – College Student Jailed In Iran

* وبلاگ فارسی پیگیری اخبار عشا * وبلاگ انگلیسی پیگیری اخبار عشا * پتیشنی برای آزادی عشا

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای MSNBC – College Student Jailed In Iran بسته هستند

اینهمه دوتایی منتظر اولین بارون امسال بودیم و حالا که داره می‌باره تو نیستی. دیگه نیستی. مگه نه؟

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

اخترک اشغال شده*

مهدی اولین مدیر یک رسانه‌ایرانی نیست که وقتی نهالش در حال رشد و نمو است، از کار برکنار می‌شود. آخرین هم نخواهد بود. شاید دوستان رسانه‌ای که به بستن و پلمپ کردن رسانه‌هایشان- متاسفانه- دیگر عادت کرده‌اند، برایشان این همه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای اخترک اشغال شده* بسته هستند

مگر مهدی اولین مدیر رسانه‌ای فارسی زبان است که برکنار می‌شود؟

مگر مهدی اولین مدیر رسانه‌‌ای فارسی‌زبان است که به خاطر عوامل پشت صحنه برکنار می‌شود؟ پس اینهمه آه و ناله برای چیست؟ آزده می‌گوید اینطور نیست، اما من هنوزهم عقیده دارم که بی‌استعدادترین و نابلدترین شاگرد زمانه بودم که هنوز … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای مگر مهدی اولین مدیر رسانه‌ای فارسی زبان است که برکنار می‌شود؟ بسته هستند

روزهای ترانه و اندوه

روزهای دروغ و صد رنگی پوچ و خالی ز دل سپردن ها روز گار پلید و دژخیمی بر سر دار ، یار بردنها روزگار هلاک بلبلها جغد ها را به شاخه ها دیدن روز هایی که نیست دیگر هیچ در … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای روزهای ترانه و اندوه بسته هستند

می‌خوامت لامصب

ببین خوشگله،‌ این من و این تو… اینقدر میام زل می‌زنم بهت که …. خودم خر شم پولت رو بدم، بخرمت.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای می‌خوامت لامصب بسته هستند

دست‌هایت را دوست می‌دارم

رانندگی می‌کنم و کنار من خوابیده. ابی می‌خواند جاده خلوت است و من سعی می‌کنم زیرچشمی نگاهش کنم. انگار در خواب می‌خندد. چیزی زیر پوستم می‌رود. به خودم فکر می‌کنم. به تمام تردید‌هایم، دیوانگی‌هایم، خستگی‌هایم، آرزوبافی‌هایم، بدخلقی‌هایم، سردرگمی‌هایم و نبودن‌هایم … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای دست‌هایت را دوست می‌دارم بسته هستند

توهم

آقا شمام فکر می‌‌کنید هیچکی شعر شاعر محبوبتون رو به خوبی خودتون نمی‌‌‌خونه حتی خود شاعر؟ جان من بگید فقط من نیستم که به این توهم دچارم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای توهم بسته هستند