۱. گفتم این حرفها را به انگلیسی هم میتوانی بگویی؟ اصلا عین همین حرفها را ترجمه کن و به انگلیسی بگو. ببین میتوانی بگویی. چیزی نگفت. یعنی گفت که نه. نمیتوانم بگویم. گفتم من هم نمیتوانم بگویم. وزن «دوستت دارم» و « آی لاو یو» برای من یکی نیست. انگلیسیاش خیلی بار سنگینتری دارد. من ممکن است در انگلیسی «آی لایک یو» باشم، یا « آی کنت استاپ تینکینگ ابوت یو» اما مطمئنن در انگلیسی تو را عشقم «مای لاو» صدا نمیکنم. یعنی همانطور که حالا وزن برایم به پوند است و نمیدانم کیلومتر چقدر است و سانتیمتر را باید به اینچ تبدیل کنم و قدم پنج پنج است، عشق هم «لاو» شده است.
۲. زبان این روزها دوباره دغدغه من شده. به انگلیسی فکر کردن و به فارسی حرف زدن. بعد مغلمهای که این وسط بوجود میآید از آدمهایی که زبان زندگی روزمرهشان انگلیسی است، فکر کردنشان، کار کردنشان، منطقشان، نحوه فکر کردنشان، نوع نگاه کردن به روابط، مراحل روابط، همه اینها انگلیسی است، اما دلشان قربان صدقه رفتن فارسی میخواهد. بعد در فارسی کلمات عاشقانه آن وزن منطقی و مرحله به مرحله زبان انگلیسی را ندارد انگار. در انگلیسی آدم اول «ایت ایز فان تو هنگ اوت ویت یو» است، بعد یک شب موقع سکس میشود «آی لایک یو» بعد یک روز یکی به آن یکی میگوید «آی میس یو» بعدترش میآید میگوید «فلانی، آی کنت استاپ تینکینگ ابوت یو» بعد میآید میگوید «دمن فلانی، واتس رانگ ویت می» بعد هی با هم حرف میزنند بعد چه میدانم یک روز در یک باغ و بستان دست هم را که گرفته اند که به به چقدر هوا خوب است یکی به آن یکی میگوید «آی لاو یو!» بعد آن یکی هول میشود یا نمی شود یا میگوید «آی لاو یو تو» و بعد هی زبان توی دهان هم میکنند و حالا دیگر «کیس»شان بار عاشقانه دارد. یا یکیشان میگوید «آی ام نات در یت» و بعد حالا بقیه داستان یک جوری پیش میرود. حداقل این پروسه ذهنی من است وقتی با کسی که رابطهام انگلیسی است، دارم. اگر یک نفری فردای روزی که به من گفته « یو آر فان» بیاید به من بگوید «آی لاو یو» مثلا احتمالا از شدت ترس یک بلایی سر خودم بیاورم و فکر کنم طرف دیوانهای است و یحتمل مرا میکشد. وزنش زیاد است. زمان لازم دارد. زمان زیاد لازم دارد.
۳. این است که فکر میکنم فارسی حرف زدن شده راه در رو. برای مای که حالا زبانمان و مقیاسهای زبانمان جایگزین شده است. یک جوری که میدانیم انگار این زبان عقل و منطق ما نیست. فردا اگر دعوایمان شود شانههایمان را بالا بیاندازیم و بگویم که خب من هیچ وقت نگفتم که « آی لاو یو» و این جوری بار مسئولیت (اذیت شدن و اذیت کردن طرف) کمتر شود. همین الان اگر بخواهیم این چت عاشقانه را به انگلیسی ادامه دهیم یک دفعه آنچنان ترس قالب میشود که کلام میشود یک لاس سبک.
۴. نمیدانم در جایی که زندگی روزمره به انگلیسی در جریان است، معاشرین آدم، جریان فکرش، کارش، آنچه که دور و اطرافش میگذرد به انگلیسی است چقدر این عاشقانه فارسی میتواند واقعی باشد. میگوید درست است که ما این حرفها را به فارسی میزنیم، اما به هر ننه قمری که نمیزنیم. میگویم درست است، اما این چیزی از دغدغه من برای «واقعی نبودن» این چیزی که دارد در یک حباب انگلیسی به فارسی اتفاق میافتد کم نمیکند. گفتم فقط دلم میخواهد این آگاهی وجود داشته باشد که ما داریم از یک واقعیت فرار میکنیم. شاید باید فارسی عاشق شد، انگلیسی فارغ. که دردش کمتر باشد.