بعضیها ذاتاً آدمِ والساند. همهچیزشان روی حسابکتاب است. قدمهای خودشان را و تو را میشمرند. یک قدم برداری یک قدم برمیدارند. دو قدم پس بکشی چهار قدم پس میکشند. کُنشِ بدونِ گارانتی در بساطشان موجود نیست. آدمِ واکنش اند. حرکت بعدی و لایک بعدی و ایمیل بعدی و اساماسشان همه کنترلشده و منطق-بیس است. افسار احساساتشان دربست دست حسابدارشان است. به قول احد دلی نیستند هیچ.
بعضیها نه، گرم و نرماند. دو پیک سرشان گرم شود با هر ترانهای دست میاندازند دور کمرت، از آن تانگوهای مندرآوردی، که فقط تاب میخورید با هم، بسته به ترانه و نور محیطی و محاطی و الخ. یک وقتهایی هم خودشان را رها میکنند توی بغلت، به امانِ خدا؛ دلیطور.
بعضیها هم بلدند هزار چشم دور و بر را ندید بگیرند برای خودشان بچرخند آن وسط، با تو یا بی تو. فاز ترانه و محیط را میگیرند و دل میدهند به کار. قضاوت و حرف و حدیثِ آدمها را پشت سر گذاشتهاند دیگر. یاد گرفتهاند یک جاهایی حسابدارشان را بفرستند مرخصی. درجهدار شدهاند برای خودشان.
+