کور شم اگه دروغ بگم.
خسته و ذله داشتم از سر کار میاومدم که یه خانومی اومد بهم گفت: (با صدای خیلی یواش)
I see a very strong and strange energy around you. a very good energy.
ما رو میگی. یه تنکیو گفتیم رد شدیم سریع تو فیس بوک نوشتیم که منتظر پیامبری من باشید که اولین وحی که صادر شد بهتون میگم.
سوالاتی که در راه رسیدن به خونه در خصوص پیامبری ام برام مطرح شد اینا بود.
۱. آیا اگر پیامبر بشم میتونم نتایج مسابقه دویچوله رو عوض کنم و خودم برنده بشم به جای خانوم عمه سنگری
۲. اگر خدای ادیان ابراهیمی بهم وحی بده چی میشه. آیا وقتی یک زن تنها تو خونهاشه، اجازه داره وارد بشه؟ طبق فرمایشات خودش این کار درستی نیست ظاهرا.
۳. از اونجا که آی ام نات اینتو اولدر من، واقعا چطور من میتونم با ایشون تشکیل رابطه بدم. در هر جال تا حالا همیه پیغمبرا رابطه مخصوصی با خدا داشتن. حالا اون مخصوص رو که نیومدن نگفتن که. من واقعا نیستم اینو.
۴. آیا بنابراین رابطه من با این خدا فقط به روزها محدود میشه و این اصلا انصاف نیست چون اونوقت اون کم میذاره واسه من نسبت به بقیه پیامبراش.
۵. آیا من اجازه دارم وحیها رو تویت کنم؟ آیا وحیها تو ایران فیلتر میشه؟
۶. وضعیت قرارداد کارم چی میشه و تکلیف نشریه چی؟
۷. باید در مورد مریم شفاف سازی کنه برام.
دیگه به خونه رسیدم. حالا وحی داد ازش میپرسم یحتمل. شما هم سوالی دارید بگید تا دهن من بازه.