هم شکل و قیافهام دارد شبیه مادرم میشود هم دستپختم. اینها را البته شماها که دستپخت مادر مرا نخوردهاید باور میکنید. هیچ چیز دستپختش نمیشود. (البته مسئله دستپخت مادرها فقط دستپخت نیست، خاطره است). من سالها قبل آشپزی میکردم، منتها بیشتر فرنگی. تازگیها دوباره به ریشهها بازگشتهام و آشپزی ایرانی هم میکنم. این برای وقتی هست که مهمان داشته باشم یا اینکه بخواهم در یک مسافرت/ جمع تنها باشم و به بهانه آشپزی همه را از آشپزخانه بیرون کنم. بسیار هم خوب جواب داده. بسیار هم از کرده خویش همیشه دلشادم. حالا زمستان سرد اینجا مرا آبگوشتپز هم کرد. یک بقالی عرب کنار خانهام است که مدل قصابیهای خودمان یخچال و گوشت دارد. میروی میگویی گوشت دنده با استخوان میخواهم. ادویههایش هم خوب است. اصل غذا به ادویه است. بقیهاش را همه بلدند.
یک بار آبگوشت درست کرده بودم یکی از مهمانها عکس گرفت و امروز دیدم عکس جهانی شده. احساس میکنم حالا به خیل طباخان و کلهپزان متعلقم و این میتواند همان هویت گمشده باشد. شاید هم یک روز رفتیم دربند دیزیسرای خودمان را راه انداختیم. این گزارشها برای رزومه خوب است.