بایگانی دسته: بلوط

Hello my love It’s getting cold on this island I’m sad alone I’m so sad on my own The truth is We were much too young Now I’m looking for you Or anyone like you We said goodbye With the … ادامه‌ی خواندن→

هی می‌نویسم و پاک می‌کنم. وقتی دست آدم به هیچ‌جا بند نیست، وقتی از دست آدم هیچ‌کاری برنمی‌آد، وقتی آدم عاجزه و وقتی آدم عاجز دوره و حتی اگه نزدیک بود هم باز دستش به هیچ‌جا بند نبود. عاجزم.

آن منی کجا روی

دلتنگ حال خوش دست‌هایش…

نوشتم که نگرانتم. می‌گه از کی چی شنیدی؟ دیگه الان با این جواب تو، من نگران نباشم آخه؟

می‌خواهم یک مانیفست خیلی مهمی از خودم صادر کنم. آن‌هم به عنوان انسانی (بله. تعجب دارد؟) که یک عمر از مادرش توسری خورد که رفیق‌هایت برایت از خانواده مهم‌ترند، یک عمر دیگر شوهرش گفت که رفیق‌بازی تو چقدر، و یک … ادامه‌ی خواندن→

باید یک ماشینی چیزی بسازند بگذارند دم در خانه آدم. اگر صبح بخواهد از خانه بیرون برود و حمام صبح نگرفته باشد، این ماشین باید نگذارد که در باز شود. یک سنسوری چیزی داشته باشد که فقط آدم تمیز تازه … ادامه‌ی خواندن→

آدمی که فضای شخصی به اندازه شعاع کره زمین لازم دارد، و ممکن است این نیاز در لحظه از شبانه روز ظهور کند، بی‌جا می‌کند می‌گوید دلم می‌خواهد یک آدم توی زندگی‌ام باشد. آدم فضایی شاید.

اصلا مکالمه خسته کننده‌ای نبود. به دقت سوال می‌پرسید. کجا به دنیا آمدی؟ کی از ایران آمدی بیرون؟ آنجا چه می‌کردی؟ اینجا چه می‌کنی؟ سرگرمی‌هایت چیست؟ تا جایی که می‌دانستم جواب می‌دادم. با روی باز، با دقت. خوشحال هم بودم … ادامه‌ی خواندن→

مرد قدبلند بداخلاق یکدنده کم حرف و دوست داشتنى کوچه بچگى هاى من، دیشب رفت. بابابزرگم دیشب رفت و من هیچ وقت نرفتم که براى عید پیششون باشم. ترس تمام این ده سال حالا اتفاق افتاده و یکیشون رفت و … ادامه‌ی خواندن→