بایگانی دسته: بلوط

خدمت شما عرض شود که تصمیم گرفتیم از امروز تا بیست روز آینده لب به عرق و ورق و زرورق نزنیم! چرا؟ نمی‌‌دونم. کلا رفتم تو فاز مازوخیستی که چطور خودمو بیشتر آزار بدم.

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

بعضی از این کوچ‌سرفرها به نظرم فرشته‌هایی هستند که به شکل انسان ظاهر می‌شن و اومدن میزان ایمان آدم رو امتحان کنن! واقعا شبانه روز بسیار پرهیزکارانه‌ و سختی رو پشت سر گذاشتم (به دلیل مازوخیست بودن خودم و لاغیر) … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

I would arrive late afternoon. Can I have your address please

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

«فقط وقتی برو به طرف بگو که عاشقشی، که دوسش داری که اگه اون هیچی نگفت، اگه اون نگفت منم همینطور، که اگه اون گفت ببین من نمی‌تونم الان اینو بهت بگم، به گا نری.»

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

نوشته بودم که بزرگ‌شدن چقدر سخت است؟ که کفه ترازو دارد؟ که سنجیدن دارد؟ که خودخواهی دارد که بت‌شکنی دارد که شکستن دارد که تنهایی دارد که ادراک این‌ تنهایی را دارد؟ که عاقل شدن دارد که آینده‌نگری دارد که … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

نامه عاشقانه‌ام را می‌دهم که برایم ادیت کنند،‌ نه برای غلط‌های ویرایشی و نگارشی، برای غلط‌های منطقی، برای غلط‌های عقلی.  

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

باید نامه‌ای برایت بفرستم و همه چیز را تمام کنم. انگلیسی بنویسم یا فارسی؟

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

House of Cards “This trip may take longer than I thought”

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

به خودم که نگاه می کنم می بینم یک زنی در من زندگی می کند که برایش توفیری نداشته کجا باشد، در کدام خانه، با که زندگی کند و پایش را که از در بیرون میگذارد چه کاره باشد در … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

اگر سه سال پیش به من می‌گفتند که یک روز از وقت ناهارت می‌زنی می‌روی سالن که برایت لاک ژله‌ای صورتی جیغ بزنند، می‌گفتم بروید خدا شفایتان بدهد. به طرز خوبی با رنگ صورتی آشتی‌ کرده‌ام و از این آشتی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند