«…گوش شیطان کر از عاشورا تا حالا مریض نشده‌ام! پریروز هم اربعین حسینی بود و همسایه‌ها سینی سینی نذری می‌آوردند در خانه. دو سه روزی هم باران شدید آمد و امروز هم باد شدید می‌آید و بالاخره آسمان تهران رنگ آبی به خودش دید. نفس عمیق کشیدم توی خیابان و یاد خیلی ها کردم. (وقتی آلودگی به مرز ناسالم می‌رسد جای هیچکس را خالی نمی‌کنم بخدا!) »

جای همین‌هاست که توی زندگی آدم، توی شهر آدم خالی است. آدمی که بردارد بی‌هوا برایت اینطور سه خط بنویسد که زندگی‌‌اش چطور است. تو می‌دانی با این آدم دلت می‌خواهد بشینی سیر حرف بزنی. حتی اگر حرف هم نزنی.

قدر این‌ها را که برگشته‌اند شهرتان بدانید.

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.