هفته قبل سه روز رفتم سمساری قدیمی ام که جای یکی از دوستانم را که رفته بود تعطیلات کار کنم بعد دیدم چقدر آنجا هنوز خانه است و من هنوز همان حس خوب نسبت به آنجا را دارم و چقدر تجربه کاری و زندگی خوبی بود و دلم چقدر برای آنجا و آت و اشغال هایش تنگ شده . برای آدم‌هایش و برای رویاهایی که آن روزهای کار کردن در آنجا داشتم. رویای خانه‌ای که تکه تکه شده است…

این نوشته در بلوط ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.