بایگانی ماهیانه: نوامبر 2008

چشم در برابر چشم

این جریان حکم قاضی برای مرد اسیدپاشی که عملش منجر به نابینایی زنی شد از ذهنم بیرون نمی‌ره. از طریق لینکدونی‌ حاجی واشنگتن به پست اون یکی حاجی پرت شدم که نوشته بودند چرا وبلاگستان در خصوص این جریان سکوت … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای چشم در برابر چشم بسته هستند

مهمانی خانوادگی بود و همه دور میز شام نشسته بودیم. یکی در مورد حکم قاضی برای کور کردن چشم مرد اسیدپاش خبر داد و خوب اظهارنظرها در مورد اینکه آخر این حکم فایده‌اش چیست درگرفت. یکی که روبه روی من … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

محتاط شده‌ام در اظهارنظر که از من بعید است و فکر می‌کنم قبل از حرف زدن که از آن قبلی بعید‌تر است. هی فکر می‌کنم خوب که چه بشود؟ این را بگویم که چه؟ آن‌هایی که می‌دانند و قبولش دارند … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای بسته هستند

تا یادم بماند

که هرچه می‌کشیم از بی‌سوادی مفرطمان است و ادعاهای گنده‌گنده‌ای که ….

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای تا یادم بماند بسته هستند

امروز اتفاق افتاد:

پنل «بوجود آمدن برابری در عصر احمدی‌نژاد: کمپین یک میلیون امضا» رئیس جلسه خانم دکتر اکس در هنگام خواندن مقاله یکی از ارائه کنندگان که نتوانسته بود در کنفرانس حاضر شود گفتند: « خانم ….دخترآقای…..» و ادامه دادند: ……. بخش … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای امروز اتفاق افتاد: بسته هستند

شبانه- پنج‌شنبه

بدیهی‌است که وقتی کمتر از پنج ساعت به پروازت مانده و هنوز حتی چمدان را از داخل گنجه ( برای اینکه به این نثر بخورد به جای واژه کمد از گنجه استفاده شده) بیرون نیاوردی که احیانا اگر دلت خواست … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای شبانه- پنج‌شنبه بسته هستند

در چت اتفاق می‌افتد

– سلام لوا خانم – سلام صادق جان. چطوری؟ حال و احوال؟ – خواهش می‌کنم. من امیرحسین هستم -وا؟ مرتیکه! تو از کی تاحالا به من می‌گی لوا خانم؟ خوبی خواجه حرم؟ تخم پیدا کردی به من سلام می‌کنی:) -خیلی … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای در چت اتفاق می‌افتد بسته هستند

چرت و پرت، وبلاگ پر‌کنی، فانتزی خرید، شیر

من یک سری فانتزی‌های عجیب و غریب واسه خرید دارم. البته این نوع فانتزی‌ها بر دو نوع‌اند. برخی در فروشگاه اتفاق می‌افتند، برخی قبل از فروشگاه. این خرید می‌تونه هرچیزی باشه. از لوازم یخچال گرفته تا خودکار و دفتر و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای چرت و پرت، وبلاگ پر‌کنی، فانتزی خرید، شیر بسته هستند

شبانه-یکشنبه

با همه سرمایی بودنم، همیشه یه جورایی منتظر زمستونم واسه این لباسهای زمستونه. ژآکت و پلوور و چکمه کرکی و شال‌گردن و کلاه‌های رنگی. البته زمستون ما هم اینجا همچی زمستون نیست، در حد یه ژاکت بپوش رو لباسات، اما … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای شبانه-یکشنبه بسته هستند

روزمره-جمعه

دیشب- درکنسرت کیوسک- دوست عزیزی گفت که اینها چیست که می‌نویسی. خیلی محترمانه پرسید که واقعا هدفم از این چرت و پرت‌هایی که اینجا تحویل ملت می‌دهم چیست. حق داشت خب. سرم را پایین انداختم و گفتم جایی هستم که … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در بلوط | دیدگاه‌ها برای روزمره-جمعه بسته هستند